شرح حکمت 184 آگاهى بر چيزى درجات دارد كه وابسته به طرق دريافت آن است. 1⃣ گاه انسان چيزى را با ادله👁 نظرى درك مى كند و گاه با مقدمات ضرورى، زمانى با حس و تجربه و هنگامى با 🧠شهود باطنى. يا ادله بسيار محكمى همچون شهود است، شهودى كه از همه اينها برتر است يا علم و اطلاعى كه از ادله نظرى حاصل مى گردد. گاه نيز ممكن است در ادامه راه بر اثر دليل معارضى با شك مواجه شود. 2⃣ از اين گذشته افرادى كه چيزى را درك مى كنند با هم متفاوتند; گاه افراد ضعيفى هستند كه با كم ترين شبهه اى متزلزل مى شوند و گاه افراد قوى و نيرومندى كه هيچ شبهه اى آنها را تكان نمى دهد. 3⃣ از سوى سوم معلمانى كه چيزى به انسان مى آموزند نيز مختلف اند; گاه معلّم فرد عادى است و گاه امام معصوم يا پيغمبر خدا; در آموخته هايى از فردى عادى ممكن است شك و ترديد نفوذ كند; ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شك و ترديد مصون خواهد بود. 💎 تمام اين جهات در حد اعلا در روح و جان على(عليه السلام) وجود داشت; هم مشاهده او نسبت به حق از طريق شهود بود و هم قدرت روح او اجازه شك و شبهه به وى نمى داد و هم استاد و معلم او شخصى همچون پيامبر اسلام بود كه مستقيما مطالب را از منبع وحى دريافت مى كرد. به همين دليل امام(عليه السلام) مى گويد: از آن روزى كه حق به من نشان داده شد هرگز در آن ترديد نكردم.