. ان روز آمدیم برایت گل و کادو بیاویم نگذاشتند اصرار کردیم نگذاشتن منتظر ماندیم ماندیم ولی کسی نیامد من قدمی برداشتم گفتم باشد شاید قبول نکنید ولی ما خادمیار حضرت هستیم می شود این گل را از طرف همه ی ما به او دهید 🦋 گفت فکر نکنم و گل از دستانش بر روی زمین افتاد امید را از دست دادیم و با غم هنوز منتظر بودیم تا خانومی ورقی داد گفت نامه نمی نویسید کسی ان لحظه به فکر نامه نبود دلمان می خواست ببینمشان ولی بی امید از همه جا من شروع به نوشتن نامه کردم به نمایندگی تمام خادمیارن حرم حضرت معصومه سلام الله علیها 🌸 بسم الله الرحمان و الرحیم ما دختران خادمیار حرم حضرت معصومه آرزو داریم برای یک بار هم که شده جنا ب آقای رئیسی و رهبر ببینیم 🌿 نامه کوتاه بود ولی معنی کلماتش دقیق😭 دیگر وقت نبود شماره هایمان را به امید دیدار با او نوشتیم و.‌.. نامه را به محافظش دادم گفتم گل را که ندادید نامه را بدهید لبخندی زد گفت چشم صدا آمد آمدن آمدن دویدیم تا ببینیمشان که مسئول مان آمد و باید به کار ادامه می دادیم 🙃😢 شاید آن لحظه فکر نمی کردم این اولین و آخرین باری است که فقط صدایش را می شنوم شایدآن لحظه فکر نمی کردم روزی غمگین شوم که چرا او را ندیدم و کمی بیشتر صبر نکردم شاید آن لحظه فکر نمی کردم دیگر کسی نباشد که نامه را بخواند و دیگر کسی نباشد که بعد از خواندن نامه ما را به دیدارش ببرند🤍🌱📜 و شاید آن لحظه فکر نمی کردم ۱۰ روز دیگر تا شهادتت مانده ❤️ به امید آنکه نامه مارا در بهشت بخوانی و به آنجا دعوتمان کنی 🥲🕊 شهادت مبارک حاج ابراهیم 📝خادمیار زهرا انصاری ══🖤🕯 ⃟⃟ ⃟ ⃟ 🖤🕯══ https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c ══🖤🕯 ⃟⃟ ⃟ ⃟ 🖤🕯══