⚫️ عاشورا؛
⚫️ وقتی زمان در برابر حقیقت زانو میزند
صحبت از عاشورا که میشود، ذهنها در یک آن به صحرای کربلا میرود. همه، آنچه که بر حسین و اهل بیت و یارانش گذشته را مرور میکنند. عاشورا تبدیل میشود به یک نقطه در دورترین افق تاریخ که فقط روایتهای شفاهی از آن به جا مانده ...
اما وقتی دهم محرم هر سال میرسد، این معادلهی زمانی بر هم میخورد. پردهی رازگونه زمان کنار میرود، آسمان نقابِ بیخیالیِ هر روزهاش را کنار میزند و قلب زمین به جوش و خروش میافتد. مهم نیست کجای این کره خاکی باشی، زمین و آسمان ندای غریبانه تاریخ را طوری که انگار همان لحظه و همان آن دارد اتفاق میافتد، در گوشت زمزمه میکند.
و تو میمانی و حقیقتی بزرگ که در قلبت میگذرد. در آن لحظه حتی اگه بخواهی هم نمیتوانی به خودت دروغ بگویی ... بیروتوشترین صحنهی زندگی هر انسان، پیش چشمش نمایان میشود.
ناگهان به خودت میآیی و میبینی که انتخابت چیست! یا لباس سرخ اشقیا به تنت قواره کرده یا دلت به مهر حسین گره خورده و مستانه در رکاب مظهر تام حقیقت، شمشیر میزنی ...
🖋️ محمد حسین شیرخدایی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399