🌟🌼☘🌼☘🌼🌾
☘🌼☘🌼☘🌾
🍀🌼☘🌼🌾
☘🌼🍀🌾
☘🌼🌾
☘🌾
🌟
خشت سیصد و هشتاد و یک
دوروز بود که بیمارستان بود.دو دنده اش ،قسمتی از پیشانی و انگشت پای راستش شکسته بود.ساق پای چپش ترک برداشته بود و چشم چپش آسیب جدی دیده بود. از همه مهمتر دست راستش بود که عصبهایش از کار افتاده بود و حرکت نمیکرد.
انگارمعجزه بود و خداوند جان تازه ای به او داده بود که با این وضعیت دوروز بدون آب و غذا در آن اتاق سرد و تاریک زنده مانده بود.هنوزباورش نمیشد این اتفاق برایش افتاده و ارمیا بااو چنین کاری کرده است.
_بهتری عزیزم ؟دیگه درد نداری
باسوال پرستار،به سختی صدای گرفته اش را برای دادن جواب بلند کرد
_ممنون....اثر مورفین.... داره از.... بین میره ....حرف بزنم.... قفسه ی سینم....درد میکنه.
_طبیعیه عزیزم، تقریبا بیشتر دنده هات آسیب دیده، ولی از این بیشتر نمیتونیم مورفین بزنیم، تا شب باید صبر کنی.
سرمش را که تمام شده بود عوض کرد
وبا نگاه ترحم انگیزی ادامه داد
_فکراتو کردی؟نمی خای از شوهربی وجدانت شکایت کنی؟
شکایت میکرد؟آیا محکمه میتوانست برای او جبران مافات کند؟یادل شکسته اش را بند زند ؟ نه....بایدبه روش خودش انتقام میگرفت.....باید ترکش میکرد.لا اقل برای مدتی نمیتوانست با او روبه رو شود.
🍃🍃🍃🍃
خشت سیصد وهشتاد و دو
از آمدنش به بیمارستان ده روز گذشته بود و در این مدت ارمیا به دیدنش نیامده بود.تصمیم گرفته بوداین بار کوتاه نیاید و دیگر با او زندگی نکند.امروز باید مرخص میشد و گل افروز که این روزها زحمت بسیاری کشیده بود لباس هایش را عوض کرد
_الهی بمیرم....دکتر گفت بعد از جراحی که انجام داده، عصب دستت بعد یه مدت دوباره ترمیم میشه و میتونی دستتو تکون بدی.
حرفی برای گفتن نداشت. آیا قلبش هم ترمیم میشد. قلبی که دیگر عشق ارمیا را پس میزد.
_آقا امروز میاد مرخصت میکنه. اگه ببینیش دیگه نمیشناسیش.از بس این مدت بی قرار بود و درست و حسابی چیزی نمیخورد.نمیدونم چرا اینکارو کرد.ولی مطمئن باش وضع خودش از شما بهتر نیست.
پوزخندی در دلش زد وبا خود گفت
_حالش خراب بود که منو با او وضع دوروز گشنه و تشنه ول کرد.ده روزه اینجام به خودش زحمت یه ملاقات نداده
عصبی روبه گل افروز گفت
_ به شماره ای که دادم زنگ بزن .خاله میاد مرخصم میکنه.به اون آقاهم بگو من دیگه نمیخام باهاش زندگی کنم. ازش بیزارم.زنی که ازش بدش میاد و میخاد چکار؟
_ تورو خدا دست از این لجبازی بردار.....میخاستی بری هم بهت گفتم این کارو نکن گوش نکردی.....قبول کن کار توام درست نبود.درسته خیلی بی رحمانه باهات رفتار کرده ، ولی اگه یه زمانی دوسش داشتی باید یه فرصت دیگه بهش بدی.... مردا موقع عصبانیت کاری رو انجام میدن که بعدا ده برابرش عذاب وجدانش آزارشون میده
https://eitaa.com/matalbamozande1399