💠پرنده ذاکر؛💠 یکی از یاران پیامبر می گوید: روزی همراه پیامبر خدا(ص) به بیابان رفتیم. پرنده ای را در آنجا دیدیم که آوازی مخصوص از او شنیده می شد. پیامبر به من فرمود: «آیا می دانی این پرنده چه می گوید؟» عرض کردم: «خدا و رسولش آگاه تر است.» فرمود: «می گوید خداوندا! نور چشمم را از من گرفتی و مرا کور آفریدی. روزی مرا به من برسان که من گرسنه ام». ناگهان دیدم ملخی پروازکنان آمد و در دهان او نشست و آن پرنده کور، ملخ را بلعید. در این هنگام آواز پرنده بلند شد. پیامبر به من فرمود: «آیا می دانی این پرنده چه می گوید؟!» عرض کردم: «خدا و رسولش آگاه تر است.» فرمود: «می گوید حمد و سپاس خداوندی را که یادآورنده اش را فراموش نمی کند» http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d