! 🔺️جوانی موسی کلیم الله را دید به مناجات به طور می رود. 🔸️گفت : در مناجات از خدا بپرس تو که وعده ی عذاب داده ای چرا من که مرتکب تمامی معاصی گردیده ام تاکنون هیچ گزندی به من نرسیده و عذابی مشاهده نکرده ام؟‌ 🔹️موسی علیه السلام به میقات رفت و پس از چندی چون آهنگ بازگشت نمود ، ندا آمد ، ای موسی چرا پیغام آن جوان گنهکار را به ما نرساندی؟! او منتظراست تا پاسخ مارا بشنود ! 🔸️گفت : شرم کردم جوان بی ادب و تبهکاری است و تو ازهر عیب منزهی! 💠فرمود : به او بگو مدت هاست بالاترین عذاب او را فراگرفته و او بی خبر! چه عذابی بالاتر از این که اوشیرینی عشق و انس با من را در نمی یابد و مدام در غفلت از حقیقت خود و من است؟ به همه کار می پردازد جزمناجات و ارتباط با من که همه چیز اویم ؟ چه مجازاتی سوزنده تر ازقساوت قلبی که با هیچ زیبایی و ترنمی نرم نمی گردد؟ و رو سوی آسمان ندارد ؟ چشمه سار چشمش خشک گردیده و زبانش برنام من بسته شده است. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d