#طوفان_الاقصی
✳️ تثبیت حق سلاح مقاومت فلسطین
1⃣ صحنه کنونی جنگ غزه، صحنه تغییر در راهبردها و اصول است به همین جهت پیشبینی روند و نتایج این جنگ در کانون توجه تحلیلگران و ناظران زیادی واقع شده است. آمریکا به وضوح از راهبرد فعال «بازدارندگی» که «اقدام پیشدستانه» در ذیل آن قرار میگیرد، به راهبرد «انفعالی تلافیجویانه» رسیده است. معنا و حد این اقدام هم چندان مشخص نیست. مثلاً بین اصل اقدام تلافیجویانه و اصل عدم توسعه جنگ چه نسبتی برقرار است. اگر اقدام تلافیجویانه منجر به توسعه جنگ شود و توسعه جنگ مدنظر او نباشد، در برابر کنش طرف مقابل چه خواهد کرد؟
رژیم صهیونیستی نیز از راهبرد فعال «بازدارندگی» به راهبرد به شدت انفعالی «بازسازی خود» رسیده است و این در حالی است که بازسازی نیاز به فضای آرام دارد. آیا مقاومت این فضا را در اختیار او قرار میدهد؟ وقتی رژیم نتواند به بازسازی دست پیدا کند چه کار خواهد کرد؟ آیا برای آنکه طرف مقابل را هم وارد فضای فرسایشی کند به فضای هرج و مرج کنونی ادامه میدهد؟ اگر بخواهد به این سیاست روی آورد، با دست برتر «قدرت نامتقارن مقاومت» چه کند؟ رهبران آمریکا، اسرائیل، انگلیس بارها گفتهاند انقلاب اسلامی ایران هم در فضای ثبات و هم در فضای آنارشیک امکان توسعه دارد و هر بههمریختگی میتواند به فرصتی تازه برای آن تبدیل گردد.
2⃣ یک موضوع دیگر وضع خود «قضیه فلسطین» است، فلسطین در یک نگاه یعنی از مرزهای لبنان و سوریه تا مرزهای اردن و مصر و به تعبیر رهبر معظم انقلاب از بحر تا نهر (مدیترانه تا نهر اردن) که این نگاه به قضیه فلسطین توأم است با محو اسرائیل و همان چیزی است که جبهه مقاومت و از جمله گروههای جهادی و تودههای فلسطینی آن را دنبال میکنند این فلسطین تاریخی است و اصالت دارد. یک فلسطین هم فلسطین قطعنامه 1948 سازمان ملل است که شامل 43 درصد خاک آن و بهصورتی ناپیوسته میباشد این فلسطین حقوقی است که البته بعدها طی دو قطعنامه 242 و 338 مورد تأکید بیشتر قرار گرفت، یک فلسطین هم فلسطین اسلو است که حدود 22 درصد سرزمینها را شامل شده و ناپیوسته میباشد که البته رژیم غاصب همین را هم نپذیرفته و زیر توافق اسلو زده است و این فلسطین سیاسی است. زمانی که مجامع بینالمللی و عمده دولتهای عربی از واژه «فلسطین اشغالی» صحبت میکنند منظور همین 22 درصد است.
الان در حین جنگ عدهای به نام کمک به فلسطینیها و مقابله با تجاوز از احیاء همین موضوع یعنی طرح اسلو برای اداره فلسطین حرف میزنند که در واقع خیانت به آرمان فلسطین است. این در حالی است که خط اسلو 1993 که در سال 2002 در اجلاس بیروت تحت عنوان «طرح عربی» ترجمه شد با شروع مقاومت به شکست کشیده شده و موضوعیت خود را از دست داده است. آنچه الان در دولت بایدن، در دولتهای اروپایی و در دولتهای عربستان، مصر، اردن، ترکیه، قطر و... شنیده میشود، همین فلسطین سیاسی است نه فلسطین به معنای کاملی که ما میشناسیم.
3⃣ روند سیاسی سرنوشت محتوم جنگی است که رژیم غاصب با شدت قساوت علیه غزه راه انداخته است. کمااینکه از چندین روز پیش این روند در دوحه شروع شده و دولت قطر و دولت آمریکا در دو سوی میز سرگرم مذاکرهاند. در این بین آمریکاییها میخواهند در خلال بحث از جنگ غزه و آتشبس، روند را به توافق اسلو بکشانند و از آن برای ادامه حیات ننگین اسرائیل استفاده کنند. فلسطینیها البته در این خصوص به دوحه وکالت ندادهاند که بحثها را به احیاء این روند بکشاند. از نظر آنان مذاکرات باید صرفاً معطوف به توقف جنگ و تبادل زندانیان فلسطین با اسیران باشد. فلسطینیها نزدیک به شش هزار زندانی دارند که محکوم به زندانهای طویلالمدت شدهاند و در میان آنها دهها زن و صدها کودک وجود دارد. اینها مردم کرانه باختری هستند که در طول دو دهه گذشته به جرم ارتباط با جریانات مقاومت به زندان افتادهاند. این در حالی است که هیچ قاعده حقوقی عمومی و اختصاصی چنین اجازهای را به رژیم غاصب نداده است. از آن طرف صدها اسرائیلی که در حدود نیمی از آنان نظامی هستند، به اسارت حماس درآمده و در ذیل قاعده حقوقی «حق تعیین سرنوشت» قرار دارد که مقاومت در برابر اشغالگر یکی از مصادیق آن میباشد.
در روند سیاسی از حیث حقوقی و با توجه به آنچه در قطعنامههای سازمان ملل از جمله قطعنامههای 242 و 338 آمده، دست طرف فلسطینی پر است. چرا که به موازات آنکه اقدامات مقاومت مطابق قواعد حقوقی است، اقدامات رژیم اسرائیل در بمباران غزه و دستگیر کردن فلسطینیهای ساکن کرانه باختری، مخالف قواعد حقوقی مورد اشاره میباشد. بنابراین بهطور واقعی، طرف فلسطینی نباید امتیازی بدهد و رژیم صهیونیستی نباید برای آزاد کردن اسرای غاصب خود امتیازی طلب کند.👇👇👇