📖 📚 🇮🇷 ◀️ کتاب 📓همه سیزده سالگی‌ام اثر گلستان جعفریان مجموعه‌ای از خاطرات 9 سال اسارت نوجوان سیزده ساله‌ای به نام مهدی طحانیان است، کوچک سال‌ترین اسیر ایرانی که در سیزده سالگی به میدان نبرد می‌رود و در حالی که هنوز چند روز به آزادی خرمشهر مانده، به اسارت عراقی‌ها در می‌آید. ◀️در زندگی و خاطرات طحانیان حوادث جالبی رخ داده است که معروف‌ترین این خاطرات، همان ماجرای مصاحبه نکردن او با خبرنگار زن بی‌حجاب بود. خبرنگار از او می‌خواهد که مصاحبه کند، اما طحانیان در جواب می‌گوید که تو حجاب نداری و من با تو مصاحبه نمی‌کنم؛ چون در دینم آمده که مرد مسلمان نمی‌تواند با زن بی‌حجاب صحبت کند. خیلی‌ها این را یکی از ویژگی‌های اصلی طحانیان می‌دانند. 📖 ◀️ «جفت پاهاش تیر خورده بود. نمی‌توانست راه برود. اما کار عجیبی کرد. یک دفعه کف دست‌هایش را گذاشت زمین و پاهایش را برد بالا و شروع به راه رفتن کرد! پاهایش در هوا بود و لخته‌های خون مثل تکه‌های جگر گوساله از زیر فانوسقه‌اش می‌افتاد زمین! فرمانده سریع به سمت ما دو نفر دوید، مرا هل داد یک طرف و سر سربازان عراقی داد کشید و به عربی دستور داد؛ دستور آتش! یک دفعه چند سرباز عراقی در چشم به هم زدنی خشاب‌هایشان را در تن این تکاور شجاع خالی کردند! چند ثانیه بدن او میان زمین و هوا مثل یک ستون ماند. بعد از آن مانند یک پهلوان به خاک افتاد.» @mazandaran_hozeh