گفتم بزار عروسی کنیم و یکم طعم زندگی ‌و بچشیم بعد حرف رفتن بزن اما دیدم رفت... ‌و بعد یه مدت پیکرش برگشت وقتی تو معراج‌ شهدا صورتش رو نوازش کردم دیدم از چشماش اشک جاری شد.. :)💔 همسرشهیدامیرسیاوشی..