معیار
نوشتاری از آیت الله العظمی سبحانی -ازپرسجوی به شماره571- نشر در افوق حوزه ✨قسمت اول✨ با
✨قسمت چهارم✨ مقدمه دوم: امور ظاهرى تسلیمپذیر و قابل اجبارند؛ اما امور باطنى قابل اجبار نیستند. در امور ظاهرى انسان تسلیم میشود؛ مثلاً اگر پلیس بگوید حتماً از این راه برو! یا از آن راه نرو! تسلیم میشویم؛ اما در امور عقیدتى مثل پذیرش دین، اجبارى در کار نیست. اگر کسى را الزام کنیم دین را بپذیر! این امکانپذیر نیست؛ چون پذیرش عقیده است. عقیده، تصدیق است و تصدیق به یک رشته مقدمات، بستگى دارد که تا فراهم نشود انسان نمیتواند نتیجه را بپذیرد. از طرف دیگر، انبیا و اولیا، عقلاى عالمند و با توجه به روایت «ما بعث الله نبیاً ولا رسولاً حتى یَستَکمل له العقل و یَکون عَقلُه أفضل مِن عُقُولِ جَمیعِ امّته»(4) آمدهاند عقل را تکمیل کنند و خود انبیا هم اعقل عقلایند و معنا ندارد که اعقل عقلا کسى را وادار کند و فشار بیاورد که دین را بپذیرد. بنابراین جهاد نیز براى تحمیل دین نیست، بلکه براى رفع موانع است. با جهاد، موانع را برمىداریم تا آزادى فراهم شود و مردم بتوانند آزادانه منطق اسلام را بشنوند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ»(5). مقدمه سوم: ابزار پیشرفت اسلام تبلیغ بوده است. اگر تاریخ اسلام را مطالعه کنیم میبینیم سبب پیشرفت آن، قدرت منطق و استدلال بوده است. گرچه این درست است که هم جهاد ابتدایى و هم جهاد دفاعى داشتهایم؛ اما جهاد غالباً، بلکه دائماً براى رفع موانع بوده است. بنابراین، اسلام منطقى قوى دارد که مطابق فطرت است و لذا در جهان منتشر شده است. یک سرباز اسلامى به پاکستان یا هند نرفته تا اسلام را صادر کند. بله، شاهان اسلامى مانند نادر و غیر او جنگهایى داشتند، ولى آنها جنگشان بر سر اسلام آوردن مردم نبود. این همه مسلمانى که آنجا هست، اثر تبلیغ بازرگانان مسلمان بوده است. گسترش اسلام در اندونزى در حالى که بیش از صد میلیون مسلمان دارد و مالزى و بسیارى جاها، بر اثر همان منطق بوده است. البته منطق همهجا کارساز نیست و باید دشمن که مانع تبلیغ است کنار رفته و محیط آزاد شود تا مبلغ بتواند مطلب خودش را بیان کند. اساس پیشرفت اسلام این آیه است: «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین؛(6) با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت، از هر کسى بهتر میداند که چه کسى از راه او گمراه شده است، و او به هدایت یافتگان داناتر است.» جذابیت اسلام، فوقالعاده مؤثر بوده و چون این جذابیت، عین فطرت و مطابق آن است، سبب شد تا مردم زیادى به این آیین گرایش پیدا کنند: «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فى دینِ اللَّهِ أَفْواجاً؛(7) و میبینى مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند.» قرآن میفرماید: «وَقالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛(8) آنها گفتند: هیچ کس جز یهود یا نصارى هرگز داخل بهشت نخواهند شد و این آرزوى آنهاست. بگو: اگر راست میگویید دلیل خود را بیاورید!» این آیه اثبات میکند که پذیرش دین اجبارى نیست؛ زیرا اگر واقعاً در پذیرش دین الزامى بوده، معنا ندارد بگوید: «هاتوا بُرهانکم» پس اینکه میگوید برهانتان را بیاورید، معلوم میشود که دین بر اساس برهان و دلیل است. سوره حمد سراسر برهان است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ یعنى حمد براى خداست؛ چراکه او رب و پرورنده و صاحب جهانیان است. بعداً هم صفاتى را میآورد که همه دلیل «الحمد» است، مثل «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» که یعنى او بر دنیا و آخرت، رحم دارد. پس حمد، مخصوص خداست و تمامى این صفات برهان هستند. این بحث ادامه دارد....👇 🍃🌺🍃 @meayar1 🇮🇷