بسم الله الرحمن الرحیم ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره کهف آیه 39 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالاً وَوَلَداً ترجمه : وچرا آنگاه كه وارد باغت شدى، نگفتى: ماشاءاللّه (آنچه خدا بخواهد)، هيچ نيرويى جز به (قدرت) خدا نيست؟ اگر مرا از نظر مال و فرزند، كمتر از خويش مى بينى! نکته ها: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: هر نعمتى كه خداوند از مال و فرزند به بنده اش مى بخشد، اگر بگويد: «ما شاء اللّه ولاقوّة الاّ باللّه»، خداوند آفات و ناراحتى هاى او را دفع مى كند تا به آرزويش برسد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود.(34) همچنين در روايات آمده است: جمله ى «لاحول ولا قوّة الاّ باللّه» سبب دفع بلا و دوام نعمت مى شود و گنجى از گنج هاى بهشت است.(35) 34) تفسير درّالمنثور. 35) تفسير كنزالدقايق. پیام‌ها: - توبيخ وسرزنش بايد همراه با ارشاد ورهنمود باشد. «لولا... قلت ماشاءاللّه» - عقيده به تنهايى كافى نيست، بايد با زبان نيز اقرار كرد. «قلت ماشاءاللّه» - هنگام برخورد با مناظر زيباى طبيعت، به ياد خدا باشيم كه همه ى نعمت ها از اوست. «لولا اذ دَخلتَ جنّتك قلت ماشاءاللّه» - براى پيشگيرى از غفلت و غرور، هنگام برخورد با نعمت ها اراده الهى را فراموش نكنيم. «ماشاء اللّه» - مؤمن به خاطر كمى مال و فرزند، خود را نمى بازد. «اِن تَرَنِ» يعنى تو مرا كم مى بينى، نه آنكه من كم هستم. آیات 40 و 41 فَعَسَي رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَاناً مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْراً فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً ترجمه : پس اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا كند ومجازات (صاعقه و عذابى) حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمينى هموار و بى گياه و لغزنده تبديل شود. يا آب آن (باغ به زمين) فروكش كند، پس هرگز نتوانى آن را بازيابى. نکته ها: «زَلق» به زمين صاف وبدون گياه گفته مى شود، آن چنانكه پاى انسان در آن بلغزد. پیام‌ها : - دادن و گرفتن هاى خدا، براساس ربوبيّت وتربيت اوست. «فعسى ربّى أن يُؤتين» - فقيران مأيوس نباشند، «انَا اَقلّ... عسى ربّى» كه يأس ونااميدى بدتر از فقر است. - اگر خدا بخواهد، فقير، غنى، بلكه برتر از غنى مى شود. «خيراً من جنّتك» - آرزوى سلب نعمت از كفّار فخرفروش، و نفرين بر آنان، پسنديده است. «يرسل عليها حُسباناً...» - قهر خداوند حساب شده و عادلانه است. «حُسباناً» - ثروتمندان به داشته هاى خود مغرور نشوند، شايد در يك لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فتُصبِح صَعيداً زَلَقا» - شرك و كفر و فخرفروشى، دارايى و سرسبزى را به كوير تبديل مى كند. «فتُصبح صعيداً زَلَقا» - دست خدا براى قهر و عذاب، باز است، چه از آسمان، چه از زمين. «يرسل عليها حُسباناً من السماء - يُصبِح ماؤها غَوراً» - در برابر خشم و غضب الهى، قدرت و راه نجاتى نيست. «فلن تَستطيع له طَلَباً»