بسم الله الرحمن الرحیم ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره کهف آیه 42 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَي مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَي عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً ترجمه : و (سرانجام) فرآورده هاى آن (مرد مغرور، با قهر الهى) احاطه شد، پس او چنان شد كه دو دست خويش را به خاطر خرجهايى كه در باغ كرده بود (از شدّت حسرت) برهم مى ماليد، در حالى كه آن (باغ وتاكستان) بر داربست هايش فروريخته بود و مى گفت: اى كاش كسى را شريك پروردگارم قرار نمى دادم. پیام‌ها : بعضى با غرور وخودبرتربينى وگفتنِ «انا اكثر منك مالاً...» از خدا غافل شده واز مدار توحيد خارج ومشرك مى شوند، امّا دير يا زود به پروردگار يكتا اقرار خواهند كرد، چه مؤمنان «لااُشرك بربّى احداً»(36) وچه كافران. «ياليتنى لم اُشرك بربّى احداً» 36) كهف، 38. پیام‌ها : - خداوند محيط است، «واللّه محيط»(37)؛ هم لطفش احاطه دارد، «رحمتى وسعت كلّ شى ء»(38) وهم قهرش فراگير است. «اُحيط بثمره» - كيفر خداوند در كمين مغروران است. «اُحيط بثمره» - حوادث و عذاب هاى الهى، پيامد افكار و اعمال بد ماست. به دنبالِ كفر و كفرانِ صاحب باغ در آيات قبل، «اُحيط بثمره» آمده است. - نااميدى ها وحالات درونى، در ظاهر وكردار انسان اثر مى گذارد. «يُقلّب كفّيه» - دنياطلبان، ابتدا از حوادث تحليل اقتصادى مى كنند، سپس تحليل معنوى. (در اين آيه ابتدا حسرت بر پول هاى خرج شده است، سپس غصّه براى شرك) - عذاب هاى دنيوى، بيدارباشى براى وجدان هاى خفته و دلهاى غافل است. «احيط بثمره ... يقول ياليتنى» 37) بقره، 19. 38) اعراف، 156. آیات 43 و 44 وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِراً هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَاباً وَخَيْرٌ عُقْباً ترجمه : و هيچ گروهى نداشت كه او را در برابر (قهر) خدا يارى كنند و نمى توانست خودش را يارى كند. آنجا (ثابت شد كه) ولايت و قدرت تنها از آنِ خداى حقّ است و (نزد) اوست بهترين پاداش و نيكوترين فرجام. نکته ها: قرآن بارها تأكيد كرده كه انسان، هنگام مواجهه با خطر و گسستن وسايل مادّى، رو به خدا مى آورد و او را از عمق جان صدا مى زند، در دريا وقتى گرفتار امواج مى شود يا وقتى عذاب مى آيد، اظهار ايمان مى كند. اينجا نيز وقتى آن شخص با باغ سوخته اش روبرو شد و فريادرسى نداشت، فهميد كه ولايت حقّ، مخصوص خداى يكتاست. «هنالك الولاية للّه الحقّ» كلمه ى «ولايت» در اين آيه، به معناى قدرت و نصرت مى باشد. پیام‌ها : - عاقبتِ اعتماد به غير خدا، ناكامى است. «لم تكن له فئة ينصرونه» - هنگام فرارسيدن قهر خدا، مال و فرزند هر چند بسيار باشد به كار نمى آيد. «ولم تكن له فئة ينصرونه» (از ياران دوران رفاه به هنگام خطر خبرى نيست.) - قطعنامه ى همه ى حوادث تلخ، تنها يك جمله است و آن اينكه قدرت تنها از آنِ خداست. «هنالك الولاية للّه الحقّ» - ولايت هاى غير الهى ناپايدار و باطل است، وتنها ولايت خدا ثابت و حقّ است. «الولاية للّه الحق» - چه محاسبه گر باشيم، چه دورانديش، بايد به سراغ خدا برويم. «هو خيرٌ ثواباً و خيرٌ عقباً» - نصرت الهى و حقانيّت خداوند، ضامن پرداخت بهترين پاداش و فرجام است. «هنالك الولاية للّه الحق هو خير ثوابا و خير عقبا» - ملاك ارزشها، عاقبت و پاداش خوب است. «خير ثوابا و خير عقبا»