بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره طه
آیه 124 و 125
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَي
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَي وَقَدْ كُنتُ بَصِيراً
ترجمه :
و هر كس از ياد من روى گرداند، پس همانا براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود و ما او را در قيامت نابينا محشور مى كنيم.
(در قيامت خواهد) گفت: پروردگارا! چرا مرا نابينا محشور كردى در حالى كه من (در دنيا) بينا بودم؟!
نکته ها:
آيه ى قبل بشارت به پيروان حقّ مى داد، ولى اين آيه هشدار واخطار به روى گردانان از حقّ، تا بيم و اميد در كنار هم مطرح شده و مؤثّر باشد.
در روايات، رها كردن خط ولايت اهلبيت عليه السلام يا ترك كردن فريضه ى حج، مصداق اعراض از ياد خدا شمرده شده است.(142)
مراد از سختى و تنگى زندگى، نداشتن نيست، بلكه بسيارى از سرمايه داران به خاطر حرص، ترس و دلهره، در فشار و تنگنا زندگى مى كنند.(143)
سؤال: كور بودن مجرمين، با آيه «اقرء كتابك»(144) كه خواندن نامه اعمال نياز به چشم دارد، چگونه قابل جمع است؟
پاسخ: چون در قيامت مواقف متعدّد است، ممكن است در موقفى بينا و در موقف ديگر اعمى باشند.
روايات متعدّدى مراد از كورى در قيامت را نديدن راه حقّ وخير دانسته اند.(145)
امام سجادعليه السلام پس از تلاوت آيه ى «مَن اعرض... ضنكاً» فرمودند: قسم به خداوند! همانا قبر، باغى از باغ هاى بهشت يا گودالى از گودال هاى جهنّم است.(146) بنابراين دامنه معيشت تنگ تا برزخ نيز ادامه دارد.
142) تفسير نورالثقلين.
143) تفسير نمونه.
144) اسراء، 14.
145) من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 447.
146) بحار، ج 7، ص 104.
پیامها :
- انسان ها در انتخاب آزادند. «من اعرض»
- فطرت انسان بر خداپرستى است، انبيا و اديان آسمانى تنها آن را يادآورى مى كنند. «عن ذكرى»(147)
- دورى از ياد خدا مايه اضطراب، حيرت و حسرت است، هر چند تمكّن مالى بالا باشد. «من اعرض ...»
- زندگى آرام و شيرين، فقط در پرتو ياد و ذكر خداست. «من اعرض عن ذكرى»
- معنويت در زندگى مادّى نيز نقش مهمى دارد. «ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا»
- كسى كه در دنيا چشم جانش را بر روى حقايق بست، در قيامت كور محشور خواهد شد. «من اعرض - يوم القيامة اعمى»
- بى ايمان، هم در دنيا زندگى مشقّت بار دارد و هم در آخرت از نعمت ديدن محروم است. «من اعرض - معيشة ضنكا - يوم القيامة اعمى»
147) ذكر» يادآورى چيزى است كه انسان فراموش كرده است.