🔴
اگر امیرالمومنین علیه السلام رئیس یک اداره میشد...
براي تقريب به ذهن که فضا چقدر در تصميمگيري مؤثر است در نظر بگيريد آقايي به نام رئيس اداره پشت ميز نشستهاست، آن بالا هم نشستهاست - رئيس كه دم در نمينشيند - بعد شما قدم به قدم به طرف او ميرويد و تقاضايتان را روي ميزش ميگذاريد.
حالا هر كاري بكنيد، فضايي كه آقاي رئيس درست كرده طوري است که شما در عين ارائهي تقاضا از ايشان احساس بدهكاري ميكنيد،
در صورتي كه واقعيت عكس اين است؛ او از شما حقوق ميگيرد تا كار شما را انجام دهد ولي با ايجاد فضاي آنچناني شرايط را برعکس کرده است.
پس ببينيد فضا چقدر در روح و روان ما نقش دارد، او پشت ميز نشستهاست و شما ايستادهايد، بعد هم او بايد به شما اجازه بدهد كه بنشينيد، ناخودآگاه روح حاكم بر آن فضا چنين اقتضا ميكند كه بايد با اجازهي آقا بنشيني، بعد شما بايد برگهتان را روي ميز جلوي او بگذاريد، همينكه ميخواهيد برگه را جلويش بگذاريد، خم ميشويد! و با اين كار شما به عنوان يك انسان معمولي، در درون خود هم خم شديد،
اين فضاي كبر غربي است كه در ادارات ما جاري است و افرادي مناسب اين فضا تربيت ميکند. حالا اگر اميرالمؤمنين علیه السلام بود و به ايشان پيشنهاد ميکردند پشت ميز بنشيند تا ارباب رجوع به ايشان رجوع کند، اصلاً تحمل نميکردند. چون حضرت ميخواهند هرگز كسي در مقابلشان تحقير نشود. اين است كه اگر اميرالمؤمنين علیه السلام بود و بنا بود رئيس اين اداره باشد، حتماً چنين شرايطي را به ارباب رجوع تحميل نميفرمود، همچنانكه در زمان خودشان بنا به مقتضاي زمانه به عنوان رئيس مملكت اسلامي، در بازار قدم ميزند، چون او ميخواهد روحي را حاكم كند كه فضا، فضاي خدمتگذاري باشد، نه طلبكاري. حالا اگر ما متوجّه شديم اين فضا، آن فضاي تمدن اسلامي نيست، و روح آمادهگري را در خودمان ايجاد كرديم، و از خود سؤال كرديم چه كار بايد بكنيم كه از اين نظام اداريِ غربي كه همراه با كبر كارگزاران و بدهكاري اربابرجوع است، آزاد شويم.
توجه به چنين امري، شروع انكشاف آن چيزي است كه بايد بيايد و هنوز ظهور نکرده است پس اگر امیرالمومنین علي علیه السلام امروز بودند، چه كار ميكردند؟! نميدانيم امّا كاري ميكردند كه شبيه آنچه امروز هست نباشد...
...ساختن تمدن اسلامي را بايد مرحله به مرحله در نظر گرفت،
مرحلهي اول اين است كه ما هيچ راهي نداريم جز اينكه فعلاً از ابزارهاي موجود گزينش كنيم، ... حال در اين مرحله خطر اينجاست كه در گزينش تكنولوژيِ غربي، فرهنگ غربي و عالَم آن به ما تحميل شود كه با خودآگاهي نسبت به فرهنگ مدرنيته و نسبت به اهداف تمدن ديني تا آنجا كه ممكن است اين خطر را ميتوان تقليل داد.
پس يك مرحله اين است كه شما فعلاً چارهاي نداريد جز اينكه تكنولوژيهاي موجود را گزينش كنيد منتها با احتياط و خودآگاهي.
مرحلهي بعدي اين است كه در دل اين گزينشها، آرامآرام عالَم اسلامي را كه همان اتصال به عالم قدس است پيدا کرده و در كنار آن عالَم، ابزارها و نهادهايي مطابق آن عالم و آن اهداف پايهريزي نماييد.
مرحلهي سوم اين است كه با در دست داشتن ابزارهاي مناسب و يك تحول شديد كلاً به زندگي غربي پشت كنيد و تمدن اسلامي را احيا نماييد، و اين را بدانيد تا آن تمدن را احياء نكنيد، دائماً زهر تمدن غربي شما را مغلوب ميكند، چون اين تمدن متذكر نفس امّاره و هوس است و آن تمدن متذكر نفس مطمئنه و اتصال به عالم بقاء است، که البته گفتن اين حرفها ساده است و در عمل نياز به برنامهريزي دقيقي داريم که ابتدا بر تکنولوژي موجود سوار شويم و سپس جهت آن را به سوي دلخواه تغيير دهيم و به پيشرفتي دست يابيم که به معني پيشرفت غربي نيست.
✍ استاد طاهرزاده
(برگرفته از کتاب تمدن زایی شیعه ص۶۷
اثر استاد طاهرزاده)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@membarakrazavi