🔆خوش برخوردى با ديگران   امام حسن عليه السلام دوستى شوخ طبع داشت . روزى به خدمت او رسيد. امام عليه السلام فرمود: شب را چگونه صبح كردى ؟ او در جواب گفت : يابن رسول اللّه ! شب را بر خلاف رضاى خود و خدا و شيطان به صبح آوردم . امام عليه السلام خنديد و فرمود چگونه ؟ عرض كرد: خداى عزوجل دوست دارد كه او را اطاعت كنم و مرتكب معصيت او نشوم و من چنين نيستم و شيطان دوست دارد معصيت خدا كنم و او را اطاعت نكنم و اين چنين هم نيستم و خودم دوست دارم هرگز نميرم و اين گونه نمى باشم . از اين داستان استفاده مى شود كه امام عليه السلام با همه ابهت و بزرگى كه داشتند به گونه اى با ديگران برخورد مى كردند كه آنها براحتى در محضر او بلكه با خود او شوخى مى كردند و حضرت گوش مى دادند و مى خنديدند. 📚بحارالانوار، ج 44، ص 110. داستان دلنشین منبر @membariha313