3⃣
به ستارهها نگاه ميكني و ميگويي: خدايا چه خلقتي داري؟ به زبان فارسي ميگويي. اگر عربي بلد بودي، ميگويي: «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهار» (بقره/164) اينها همه مصاديق عبادت ميشود.
يك مورد ديگر هم در عبادت جسمي بگويم كه بينندگان ببينند گاهي كار چقدر آسان است. رسول خدا فرمود: «علي اخبركم بايسر العباده» بگويم: آسانترين عبادت چيست؟ «و اهونها علي البدن» خيلي براي بدن راحت است. فرمود: «السَّمْتِ وَ حَسَنَ الْخُلُق» سكوت و خوش اخلاقي! سكوت عبادت است. خوش اخلاقي عبادت است.اين روايت در محجة البيضاء است. پس يكي از اقسام عبادت، عبادت جسمي شد.
دست يك نفر را ميگيري و به آن طرف خيابان ميبري. امام سجاد در كوچههاي مدينه ميرفت، سوار اسب بود. عدهاي هم پشت سر او بودند، يك كلوخي وسط كوچه بود. پياده شد، كلوخ را برداشت و يك طرف انداخت. آقا فرمود: اين عبادت است. يك پوست موزي جلوي راه بچهها در كوچه است، برميداري. پس عبادت جسمي چشم دارد. گوش دارد، زبان دارد و همينطور كه مثال زدم.
2⃣ قسم دوم عبادت، عبادت قلب است. قلب هم عبادت دارد. در روايت داريم، محبت اهلبيت در هر قلبي باشد، عبادت است. من امام حسين را دوست دارم. من اصلاً نتوانستهام مشهد و كربلا بروم، اما امام حسين و امام رضا را دوست دارم. اين خودش يكي از عبادتهاي بسيار مهم است. من از دشمنان اهلبيت بدم ميآيد. من ميشنوم مثلاً در فلان منطقهي دنيا دارند مسلمانها را قتل عام ميكنند، ناراحت ميشوم. من ميشنوم كه يك جايي كه مسلمان را سر بريدند. به خانهاش حمله كردند. ناراحت ميشوم يعني احساس انزجار ميكنم از كسي كه آن كار را كرده است. اين هم تولي و تبري است. پس عبادت قلبي هم داريم.
3⃣ عبادت فكري؛ ما در فكر هم عبادت داريم؟ بله! حسن ظن به مردم عبادت است. تا كسي خانه خريد، نگويي: از كجا آورد؟ تا كسي تصادف كرد، حتماً يك گناهي كرده بود، تصادف كرد. تا ورشكست شد، حتماً مال مردم را بالا كشيده است. نه! حسن ظن به مردم، عبادت ميشود. نقطهي مقابلش «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم» (حجرات/12)
تفكر؛ جنابعالي يك گوشهاي نشستي، عصر جمعه است، هيچ كاري هم نميكني. ما الآن چهل سالمان است.چند گناه كرديم؟ چقدر عبادت كرديم؟ چقدر توشه اندوختيم؟ پشت سر چه كساني صحبت كرديم؟ من در حالات يكي از فرماندهان شهيد كه ما مديون همهي اين شهدا هستيم، خواندم ايشان يك برگهاي درست كرده بود، به زيردستانش داد. ايشان فرمانده بود. بالاي اين برگه نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» يعني خودتان را محاسبه كنيد، قبل از آنكه ديگران شما را محاسبه كنند. سي چهل مورد گزينه نوشته بود. مثلاً غيبت، دروغ، قضا شدن نماز صبح، نگاه به نامحرم، ميگفت: اينها خصوصي است، به كسي نشان ندهيد. افشاي گناه حرام است. پيش خودتان نگه داريد، تا يك دروغ گفتيد، يك علامت بزنيد. تا يك روز صبح نمازتان قضا شد، علامت بزنيد. عصر جمعه كه ميشود، اين برگه را باز كنيد و بشماريد. دو تا دروغ، سه تا غيبت، دو تا نگاه به نامحرم، قضا شدن نماز صبح، در مجموع 15 گناه ميشود. در يك هفته من 15 گناه كردم. آنوقت خودتان را محاسبه كنيد. استغفار كنيد، هفتهي ديگر بگوييد: خدايا انشاءالله كنار ميگذاريم. ممكن است هفتهي ديگر كه باز ميكنيم، ممكن است 18 تا شده باشد، ممكن است 12 تا شده باشد. اگر 12 تا شده باشد، آدم خوبي هستي. پس تفكر و انديشه هم عبادت است.
4⃣ مورد چهارم، عبادت اجتماعي است. عبادت اجتماعي را كلي و براي هميشهي سال عرض ميكنم. روايتش را هم اينجا نوشتم. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» مهمترين اعمال نزد خدا كه عبادت است، «إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (كافي/ج2/ص189) شما مسلماني را شاد كنيد. خوشحال كنيد. «وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (وسايلالشيعه/ج16/ص349) خدا به چيزي بهتر از شاد كردن مؤمنين عبادت نشده است. البته ادخال السرور با لغو و لهو و دست انداختن و تمسخر فرق ميكند. ادخال السرور اين است كه شما به كسي كه جهيزيه ميخواهد، مشكل مالي دارد، اقتصادي دارد، كمك كني. يا نه شما مي روي به خانهي پسرعمويت كه تازه ازدواج كرده است، يك سري ميزني و يك كادويي ميبري. چقدر خوشحال ميشوند! اين ادخال السرور است. صلهي رحم، ادخال السرور است. احوال هم را پرسيدند، در جشنها همديگر را دعوت كردند. پس اين عبادت، عبادت اجتماعي است. يك بخشي از عبادت اجتماعي امر به معروف است، نهي از منكر است. يك بخشي مشورت كردن است. مشورت دادن به ديگران است. اين هم عبادت اجتماعي است.
ادامه در 4⃣👇