قسمتی از کتاب خرگوش کوچولوی عصبانی که یه گل پسر عزیز برامون فرستاده❤️😘👌 خرگوش کوچولو: وقتی که عصبانی میشم فکر میکنم سرم دارد میترکد و چیزی نمانده که منفجر شود! وقتی که عصبانی میشوم میخواهم لگد بزنم و فریاد بکشم و پا به زمین بکوبم آنقدر محکم پا بکوبم که همه دنیا بلرزد. میخواهم بدوم و بدوم و هیچوقت نایستم! همه گاهی عصبانی می‌شوند. بعضی چیزها خیلی مرا عصبانی می‌کند. وقتی کسی مسخره ام می‌کند. یا چیزی را که درست کرده ام خراب می‌کند عصبانی میشوم(مثلا خانه ای که با آجرهایم ساخته ام را دوستم خراب میکند). وقتی تقصیر را گردن من می‌اندازند عصبانی میشوم. (مثلا خواهر کوچکم روی دیوار نقاشی کشیده بود ولی مادرم مرا دعوا کرد). اشکال ندارد که گاهی عصبانی شویم. به شرطی که دیگران را اذیت نکنیم. وقتی عصبانی میشوم سعی میکنم کارهایی بکنم که آرام شوم. نفس های عمیق میکشم. هوا را فرو میبرم و بیرون میدهم و می روم به جاهایی که دوست دارم و با خودم خلوت میکنم. وقتی با کسی که دوستم دارد حرف میزنم و می‌گویم چرا عصبانی ام احساس آرامش میکنم. گاهی آنقدر عصبانی هستم که فراموش میکنم اصلا چرا عصبانی شده ام و خنده ام می‌گیرد.😊 @MER30TV