#زنگ_تفکر
همهی ما خود را کمی در برابر چیزهایی که ما را میترسانند، فریب میدهیم. از اینکه توسط افراد دیگر در محل کار، در مدرسه یا در توئیتر پذیرفته نشویم، میترسیم.
بنابراین خودمان را قانع میکنیم که آنها پرافاده، بیاعتنا یا بیرحمند. درحالیکه ذرهای نمیدانیم افراد دربارهی چه میاندیشند یا چه احساسی دارند یا با چه چیزهایی دستوپنجه نرم میکنند، داستانهایی دربارهی زندگیشان سرهم میکنیم. این داستانها را برای محافظت از خودمان ابداع میکنیم.
خیال میکنیم انواع چیزهای مختلف دربارهی ما یا دنیا حقیقت دارد، نه به این خاطر که شواهدی برای آن دیدهایم، بلکه چون این تنها چیزی است که ما را از سقوط و برگشتن به درون ترسمان در امان میدارد. ما گاهیاوقات بهجای اینکه با نگاهی سرد و سخت دنیا را دقیقاً آنگونه که هست بنگریم، خود را به کوری میزنیم.
مشکل اینجاست که وهم مانند عسلی زهرآلود عمل میکند؛ ابتدا مزهی شیرینی دارد اما درنهایت با بیماری و بدبختی پایان مییابد. داستانهایی کـه به خود میگوییم، همانهایی کـه برای محافظت از مـا طراحی شدهاند، همان داستانهایی هستند که دیوار میسازند و جلوی همان پیوندهایی را میگیرند که ناامیدانه در آرزویشان هستیم.
ویل
ویل اسمیت و مارک منسن
ترجمهی محمدرضا شفایی
@MER30TV 👈💯