میمی که گرفته شده را اجرا کنند. تا اجرا نشود معلوم نخواهد شد اشکال از تصمیم بوده یا اجرا. این مشکل در کشور ما زیاد است.
🔍 *پیشنهاد اصلاح قانون اساسی*
بنابراین اگر روزی قانون اساسی خواست اصلاح شود، پیشنهادم این است که ریاست جمهوری به رئیس قوه مجریه تبدیل شود و منصوب رهبری باشد. دیگر لازم نیست انتخابات برگزار شود.
✅ آقای یزدی حرف قشنگی زده بود آن اینکه ما در شورای نگهبان حق تشخیص مصلحت نظام را نداریم، اما در مجمع تشخیص مصلحت نظام این حق را داریم. اعضای فقیه شورای نگهبان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستند. ممکن است رأی من در شورای نگهبان راجع به موضوعی یک چیز باشد و در مجمع تشخیص مصلحت نظام خلاف آن. چرا؟ چون در اینجا فقط حق دارم بگویم آیا با قانون اساسی منطبق است؟ با اسلام تعارض دارد؟ اما در مجمع تشخیص مصلحت نظام میتوانم و حق دارم به تشخیص خودم ئه مصلحت چیست رای دهم. بنابراین رأی متفاوت است. این را در دستگاه قضا هم میبینیم. حکم قاضی باید طبق قانون باشد، اگر فکر میکند باید به شخصی حکم اعدام بدهد، اما قانون آن را تصویب نکرده است حق ندارد حکم اعدام بدهد. اما این قاضی اگر به مجلس رفت، میتواند قانونی وضع کند که مجازات فلان جرم، اعدام باشد.
🔍 اطاعت یکپارچه از قانون*
✅در مجلس راجع به یک موضوع، عدهای رای مثبت و برخی رأی منفی دارند. رای میگیرند و اگر تصویب شد و شورای نگهبان هم تأیید کرد، همه کسانی که رأی مثبت و منفی دادند باید طبق قانون عمل کنند. همه جای دنیا همین است و استثنا نیست.
پس ولایت مطلقه فقیه، لازمه داشتن نظام اسلامی است. مطلقه به این دلیل که باید در مواردی بلافاصله تصمیم بگیرد که در قانون عملی ما مطلقه نیست. معتقدم اختیارات رئیس جمهور بیش از رهبری است.
🔍 *نظارت بی مسمی*
اصلاً بیدلیل اسم نظارت بر سه قوه را برای رئیس جمهور آوردیم. رئیس جمهور را تحریک میکند که ما حق نظارت داریم. همه آنها بلااستثنا چنین حرفی زدند، الا شهید رجایی و دیگری آقای رئیسی. چه بسا اگر شهید رجایی و باهنر هم زنده بودند بینشان اختلاف میافتاد. بنابراین باید قانون اساسی را اصلاح کنیم.
والسلام