📌فارین افرز: ایران در آستانه اتمی شدن
🔹ماه گذشته ایران وارد یک قلمرو خطرناک جدیدی شد که آن هم دست یافتن به مقدار اورانیوم لازم برای ساخت یک بمب بود. این روند که به عنوان زمان "گریز" شناخته میشود، الان فقط چند هفته دیگر زمان نیاز دارد. پیامدهای این نقطه عطف جدی است. پیش از این جامعه جهانی ماهها یا حتی شاید سالها زمان داشت تا مانع فرار ایران به سمت بمب شود، اما همانطور که راب مالی نماینده آمریکا در امور ایران ماه گذشته اشاره کرد، "قابلیتهای ایران به نقطهای رسیده که میتواند مواد لازم برای ساخت یک بمب را، حتی پیش از آنکه ما بفهمیم، فراهم کند". علیرغم اینکه هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان مدتهای طولانی اعلام کردهاند که اجازه دستیابی ایران به سلاح اتمی را نخواهند داد، اما این واقعیت که آمریکا شاید نتواند قادر به جلوگیری از ایران باشد، نگران کننده است.
🔹آسانترین راه برای حل این مشکل که به نظر آمریکا هم روی آن سرمایهگذاری کرده، بازگشت به توافق اتمی با ایران است. این توافق با بازگرداندن بسیاری از دستاوردهای اتمی، زمان میخرد و مدت زمان گریز اتمی ایران را به حدود شش ماه افزایش میدهد. طبق نظر مقامات آمریکایی ایران تنها چند هفته و طبق نظر بعضی متخصصان خارج از دولت تنها ده روز برای تولید اورانیوم با غنای رده نظامی زمان نیاز دارد. بازرسان سایتهای اتمی ایران را هفتهای یک بار بازدید میکنند. بنابراین ایران میتواند این فرار را طوری زمانبندی کند که بازرسان، دیر برسند یا حتی چند روز قبل از آن بفهمند. حتی ایران میتواند یک بهانه جور کند که مانع از دسترسی عادی آنها شود و این تولید را در غیاب آنها انجام دهد.
🔹اگر که گزینه نظامی در این بازه زمانی در دسترس باشد، ممکن است آمریکا بخواهد از "بمبهای نفوذ کننده غول آسای، Massive Ordance Penetrator" خود برای نفوذ به تاسیسات زیرزمینی ایران استفاده کند (بمبهای سنگرشکن) که آن هم توسط بمب افکنهای مستقر در میزوری ممکن است. زمان پرواز این بمبافکنها حدود ۳۰ ساعت است و احتمالا برای جلوگیری از ایران برای ساخت سلاح طولانی خواهد بود. همچنین به سوختگیری مجدد و چند تا از آنهانیاز است.
🔹مسائل تازه پیچیدهتر و زمانبر تر هم خواهد بود. آمریکا احتمالا بخواهد چندین سایت اتمی، رادارها و سیستمهای دفاعی ایران را برای جلوگیری از ساقط شدن هواگردهای خود یا قابلیت موشکی آن را برای مانع شدن از تلافی ایران هدف قرار دهد. بعضی از این گزینهها شاید ناممکن باشند و آمریکا را به کل از انجام دادن آن منصرف کند.
🔹ایران میتواند فرار اتمی را به جای اینکه در سایتهای شناخته شده خود انجام دهد، آن را به سمت سایت غنیسازی ناشناخته منحرف کند. برای این نیاز است که ایران یک سایت غنیسازی مخفی داشته باشد که تاکنون نشانهای از آن وجود نداشته (اگرچه که نبود دسترسی بازرسان آژانس به دوربین سایتهای تولید سانتریفیوژ در ایران، تایید آن را مشکل کرده)، اما برخلاف گذشته که ایران غنی سازی را با سانتریفیوژ های نسل اول و کندتر شروع کرد، اکنون در ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته استاد شده و این به معنای آن است که میتواند یک سایت غنیسازی کوچک درست کند که یافتن آن دشوار باشد. آمریکا نیازمند است تا مکان آن سایت مخفی و همینطور مواد اتمی گم شده را بداند تا از قدرت نظامیاش برای مانع شدن ایران استفاده کند. هنوز هم ساخت مواد اتمی شکافتپذیر، چیزی است که سنگینترین نظارتها روی آن قرار دارد و در نتیجه، قابل تشخیصترین بخش از ساخت یک بمب اتمی است. فعالیتهای نظامیسازی ممکن است در چندین سایت پراکنده رخ دهد که در معرض نظارتهای سنگین نیست و ممکن است آمریکا برای تشخیص فرآیند نظامیسازی به تقلا بیفتد.
🔹حتی اگر که ایران هیچوقت سلاح اتمی نسازد، یک ایران قادر به ساخت سلاح هنوز هم چالشهای سیاسی جدی ایجاد میکند. اگر که تهران بداند که میتواند آن را مثل یک شمشیر بالای سر جامعه جهانی نگه دارد، سیاست خارجی ایران جسورانهتر و تهاجمیتر خواهد شد. از طرفی ابهام در برنامه اتمی ایران میتواند متحدان آمریکا در منطقه را به این سو ببرد که بر برنامه اتمی خود اصرار کنند و از آن به عنوان اهرمی برای گرفتن تضمینهای نظامی بیشتر استفاده کنند، استراتژیای که متحدان آمریکا در آسیا مدتها از آن استفاده کردهاند.
ممکن است آمریکا خود را در بین دو گزینه غیر دل چسب، گیر افتاده ببیند؛ تعهدات امنیتی عمیقتر در خاورمیانه در زمانی که ترجیح میدهد توجه خود را صرف جای دیگری کند، یا اینکه دور بایستد و خطر گسترش اتمی و موشکی را بپذیرد.
واشنگتن باید با دقت اطلاعات مربوط به درک ایران از تهدید را پایش کند و به دقت در مورد اقداماتی که باید آشکار کند یا مخفی نگه دارد فکر کند تا اینکه به طور غیر عمد، سناریویی که از آن پرهیز میکند را کلید نزند.
✍️سیدآریا مرتضوی