هدایت شده از mesaghمیثاق
اشتباه راهبردی آیت‌الله حکیم و سرنوشت تلخ ایشان نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/106 🔹آقاى حكيم كه از آن همه گستاخى و تجاوز رژيم عراق [علیه ایرانیان ساکن عراق] به ستوه آمده بود، بر آن شد براى به حركت در آوردن مردم به هجرت كند. او در زمان عبدالسلام عارف نيز به عنوان اعتراض به اعمال آن رژيم به بغداد رفته بود و براى خروج از عراق تقاضاى گذرنامه كرده بود كه با واكنش رعدآسا و خروش‏آفرين مردم عراق و هجوم و قبايل به بغداد و اعلام آمادگى آنان جهت انجام دستورات او همراه شد و موجب عقب‏نشينى دولت عراق گرديد. 🔸ليكن اين بار شرايط با آن زمان تفاوت كلى داشت، چون اين بار، نخست از كوتاه‏دستى رهبران مردم استفاده كرد و شعارهاى كاذب خود را در سطح جامعه گستراند و ذهنيت جامعه را به نفع خود تغيير داد و ديگر اينكه با اعدام‏ها، ترورها و انباشتن زندان‏ها از مردم و انجام شكنجه‏هاى توانفرسا و غير انسانى، نفس‏ها را در سينه‏ها خفه كرد. انگيزه اين هجرت صرفاً پشتيبانى از اطرافيان بازداشت‏شده و ايرانيان رانده‏شده از عراق بود و... اين انگيزه نمى‏توانست ملت عراق را با آن همه ناآگاهى به قيام عليه رژيم بعث وادارد. 🔹رژيم دست‏نشانده ابرقدرت‏ها نبود و به ابرقدرت‏ها تكيه نداشت بلكه هماره توطئه‏هايى از طرف ابرقدرت‏ها براى برانداختن حكومت او در دست اجرا قرار داشت. ليكن رژيم بعث دست‏نشانده و برخوردار از كمک همه‏جانبه ابرقدرت‏ها بود؛ از اين رو، رفتن آقاى حكيم به هيچ‏گونه واكنشى در ميان مردم عراق ايجاد نكرد... 🔸توطئه عفلق و عفلقى‏ها عليه مبنى بر متهم كردن آن به جاسوسى كه در خاطرات آمده است، رسماً عليه آقاى حكيم به مرحله اجرا در آمد و در تاريخ 3.19 ‏‏كه نزديك يک هفته از هجرت او به بغداد مى‏گذشت ـ ناگهان رسانه‏هاى گروهى عراق خبر جاسوسى را اعلام داشت و يكى از طرفداران آقاى حكيم در تلويزيون ظاهر شد و به جاسوسى براى با همدستى سيدمهدى حكيم اعتراف كرد. اعترافى كه در زير شكنجه‏هاى توانفرسا از او گرفته بودند... 🔸هنوز ساعتى از پخش خبر رسانه‏هاى گروهى عراق مبنى بر جاسوسى سيدمهدى حكيم براى ملا مصطفى بارزانى نگذشته بود كه دژخيمان بعثى به اقامتگاه آقاى حكيم در بغداد يورش بردند و به بهانه دستگيرى پسر او خانه را زير و رو كردند و بدين وسيله نسبت به او و مقام مرجعيت اهانت و جسارت كردند. 🔹آنگاه آقاى حكيم را با يك كاميون نظامى از بغداد به كوفه بردند و در منزلى كه در آنجا داشت زير نظر و محاصره قرار دادند و تلفن منزل او را نيز قطع كردند و بدين ترتيب، ضربه سهمگين و جبران‏ناپذيرى بر او وارد ساختند... 🔸همزمان با انتقال آقاى حكيم از بغداد به كوفه، تظاهراتى از طرف در نجف ترتيب داده شد، در اين تظاهرات نمايشى، بعثى‏ها به منزل آقاى حكيم در نجف حمله كردند و به در منزل سنگ و گل زدند و شعارهاى ننگين و اهانت‏بارى عليه او دادند. 🔹شگفت‏آور آنكه بسيارى از مردم عراق كه تا ديروز با احساسات شديد خود ماشين آقاى حكيم را از حركت باز مى‏داشتند و رفت و آمد را بر او دشوار مى‏ساختند، در برابر اين تظاهرات بى‏شرمانه بعثى‏ها و جسارت‏هايى كه به او كردند كوچک‌ترين واكنشى از خود نشان ندادند و تماشاچى صحنه شدند. 🔸اين نوع برخورد مردم بر اثر ناآگاهى بود و ناآگاهى مردم به شيوه مرجعيت آقاى حكيم مربوط است. او با همه علم و تقوايى كه داشت، چنين مى‏انديشيد كه بايد با يک فتوا، كشور را دگرگون كرد و مانع كار دولت‏هاى خودكامه شد، غافل از آن‌كه هر زمان به گونه‏اى است. 🔹اگر دولتى با اتكا به بر سر كارآيد، با شبكه‏هاى گسترده خود، همه را زير نظر مى‏گيرد و امكان حركت فورى و سراسرى را از ميان مى‏برد. اگر مردم عراق روشن شده بودند و به‌تدريج با اعلاميه و سخنرانى به آنان جهت داده شده بود و از «ايام‏اللّه‏»: عاشورا، و بيست و هشتم صفر، جهت روشنگرى و انقلاب فكرى بهره‏بردارى مى‏شد، بدانسان آقاى حكيم منزوى و خانه‏نشين نمى‏شد و ابتكار عمل از دست او بيرون نمى‏رفت. 🔸اينجاست كه به اصالت و ژرفايى و بنيادى بودن راه و روش او در مرجعيت پى مى‏بريم كه معتقد است مردم تنها نيرو و لشكر ما هستند و از آن‌ها بايد مردمى آگاه، با اراده و پولادين ساخت تا از همه مشكلات پيروزمندانه بيرون آمد؛ و اين در صورتى پديد مى‏آيد كه مرجع با مردم باشد، با مردم حرف بزند، سخنرانى كند، اعلاميه بدهد و بتدريج آنها را آماده سازد. اين است فرق شيوه امام و شيوه ...(نهضت امام خمینی، ج2، صص569-566) 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد