⛔️شکست پروژه «درعا در ایران» ( ۱ )
🔻آنهایی که داستان جنگ در سوریه را دنبال کردهاند، شاید همه ماجرا و همه داستان را ندانند و دقیقاً متوجه نشوند که داستان جنگ داخلی سوریه از کجا شروع شد، جرقه از کجا خورد و در نهایت چگونه تر و خشک با هم سوخت. شاید به باور محمد قوچانی و بسیاری دیگر که رسانههای خارجی را میبینند و دنیا را از دریچه نگاه خبرگزاریهای غربی رصد میکنند مقصر اصلی بحران سوریه شخص دکتر بشار الاسد بود که دست به اصلاحات سیاسی به زعم آنها نزد، اما حقیقت چیز دیگری است و همانگونه که چند وقت پیش هم نوشتم بحران سوریه علل و عوامل پیچیدهای داشت که هیچکدام ربطی به اصلاحات سیاسی نداشت.
🔻بحران سوریه، در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربی عبری پخته شده بود که در راستای سیاست کلی انهدام ارتشها و کشورهای عربی – اسلامی جهت برتری نهایی رژیم صهیونیستی تدارک دیده شده بود. پس از آنکه عراق اشغال شد و در جنگ 33 روزه حریف لبنان نشدند لازم بود یکی یکی کشورهای عربی و اسلامی منطقه از داخل از بین بروند، لیبی، مصر، سوریه، الجزایر، یمن، سودان و حتی در نهایت عربستان و دیگر شیخنشینهای حوزه خلیجفارس. از آنجایی که رژیم صهیونیستی به شدت ضعیف بود و قدرت ورود به یک جنگ دیگر را نداشت بنابراین بهترین و اصلیترین نقشه وارد کردن این کشورها به بحران داخلی بود.
🔻مصریها و تونسیها خیلی سریع با کنار زدن اخوانالمفسدین و جماعت شیطانی انگلیسی اجازه گسترش بحران در داخل کشور خود را ندادند، اما در لیبی، سوریه و بعدها در یمن اخوانیها میداندار شده خونینترین جنگهای یک دهه اخیر را به نیابت از اربابان غربی و صهیونیست خود شروع کردند. جنگ در سوریه هم یکی از فتنههایی بود که برنامه آن از سال 2006 و به قولی قبل از آن طراحی شده بود، سوریه مانع بزرگ رسیدن گاز قطر به اروپا بود و علاوه بر آن، متحد سنتی ایران در ساحل مدیترانه که میتوانست ارتباط شرق به غرب ایران را تسهیل کند. بنابراین باید چنان کوبیده میشد که برای سالها نتواند رنگ آرامش به خود ببیند.
🔻اما فتنه سوریه دقیقاً از کدام شهر آغاز شد؟ آنهایی که حافظه خوبی دارند بدون شک شهر درعا را یادشان هست، آن روزها گروههای مسلح به آن «قلب الثوره» یا قلب انقلاب میگفتند و دلیل انتخاب این شهر برای شروع بحران نیز نزدیکی آن به مرزهای اردن و حضور و نفوذ گسترده سازمان امنیت قدرتمند اردن در این شهر بود. در درعا شاهد آن بودیم که در یکی از روزهای پایانی زمستان سال 2011 خبر کشته شدن گروهی از «معترضان» به دست پلیس سوریه منتشر شد. گفته شد که در حمله پلیس سوریه به مردم معترض 27 نفر کشته شده است. این روایت به سرعت دست به دست چرخید و شبکههای عربی و انگلیسی در یک برنامه هماهنگ چنان بر آن مانور دادند که اصلا کسی متوجه نشد که واقعاً در این شهر چه اتفاقی افتاده است!
🔻اما حقیقت ماجرا چه بود؟ چه کسانی کشته شده بودند؟ حقیقت آن بود که تروریستهای اخوانی با تحریک تعدادی «کودک» و تحریک کردن آنها به شعار دادن علیه دولت، خود پشت سر آنها راه افتاده تا به یک مقر پلیس شهر درعا رسیدند. مقر پلیس که معمولاً چندان هم مسلح نبود. فرمانده پلیس از بچهها میخواهد که به خانه بروند که در همین حین یکی از اخوانیها شایعه میکند که پلیس بچهها را کتک زده است و پس از آن به سرعت به این مرکز پلیس حمله میکنند. نیروهای پلیس شهری که انتظار این حمله را نداشتند دست به مقاومت میزنند، 35 نفر از نیروهای حاضر در این مقر در این حمله کشته میشوند و در مقابل هم 27 نفر از مهاجمان به هلاکت میرسند!
🔻در حالی که تروریستها به سرعت تصاویر کشتههای خود را بدون سلاح به الجزیره میفرستند تا منتشر کند، هیچ کس تا ساعتها بعد خبری از 35 کشته پلیس سوریه منتشر نمیکند. در حقیقت، این کشتهسازی و کشتهگیری بنای شروع بحران و جنگ در سوریه شد. این پروژهای بود که قرار بود آن را در ایران هم انجام دهند. اقدامات خشونتآمیز به همراه فیلمبرداری کامل صحنه به انتظار حمله سنگین و خونین نیروهای امنیتی و تهیه خوراک برای رسانههای معاند در همین راستا بود اما همانگونه که چند وقت پیش نوشتم، ما تجربه جنگ سوریه و چند بحران دیگر را داشتیم و به این سادگی دام دشمن کار نکرد. حتی نیروهای امنیتی به فجیعترین شکل جان باختند اما باز هم آن چیزی که دشمن میخواست به دست نیاورد. پروژه درعاسازی ایران با هوشیاری شکست خورد و هزاران قطعه سلاح در مناطق مختلف کشور کشف و ضبط گردید.
#اخبار_ سوریه
#پایان_مماشات_
@mesagh