6⃣
🔴 نمایندگی امام در سپاه!!!
با رسیدن لاهوتی به نمایندگی امام در سپاه و به نوعی سرپرستی سپاه، اعضای سازمان مجاهدین خلق و برخی از همفکران آنها با تمام توان به دوره کردن او پرداختند و توانستند سطح سوءاستفاده خود را به مسائل حادی بکشانند. یکی از موارد بسیار حیاتی در این قضیه که اثرات فاجعهآمیز آن در زمان ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز جنگ مسلحانه آشکار شد، رسیدن سلاح انبوهی به دست سازمان مجاهدین خلق از همین کانال بود. علیمحمد بشارتی، مسئول اطلاعات وقت سپاه به یک نمونه از این موارد چنین اشاره کرده است:
👈« سفر دیگر ما به کرمانشاه بود که در معیت مرحوم آقای لاهوتی، نمایندهی وقت امام خمینی در سپاه صورت گرفت.... در این سفر که سه روز به طول انجامید، سلاحهای زیادی را جمعآوری کردیم که بیشتر آنها ژ۳ و کلت از نوع رولور بودند. تصمیم داشتیم همهی اینها را به تهران منتقل کنیم که به علت نفوذ منافقین ورق به گونهی دیگری برگشت.
🔻در سفر کرمانشاه، پسر آقای لاهوتی، وحید، هم همراه ما بود. اما هیچ مسئولیتی نداشت. او با منافقین در ارتباط بود و با تحت تأثیر قرار دادن پدرش تعداد زیادی از سلاحهای جمعآوری شده، خصوصاً کلتها را از او گرفت و برد. من خیلی دیر از این قضیه مطلع شدم. آقای علی فرزین به من گفت که آقا وحید سلاحها را جعبه کرده و برده است. با شنیدن این خبر، خیلی عصبانی شدم، اما رعایت حال آقای لاهوتی را کردم و به ایشان چیزی نگفتم. با این حال تصمیم گرفتم که قضیه را با امام خمینی در میان بگذارم، چون این مسئله چیزی نبود که بشود از کنار آن به سادگی گذشت...
⬅️فردای آن روز به قم رفتیم تا گزارشها را خدمت امام خمینی عرض کنیم. امام خمینی احوال آقای لاهوتی را پرسید. من فرصت ندادم و گفتم آقای لاهوتی آدم بسیار عاطفیای است و خیلی از صحبتهایی که میکند، دلپذیر و دلنشین است، اما به لحاظ سیاسی آسیبپذیر است و همه و از جمله منافقین میخواهند او را جذب کنند. امام خمینی که معمولاً خیلی کم سؤال میکردند، یک سؤال دیگر هم راجع به روابط آقای لاهوتی و مجاهدین پرسیدند و من پاسخ دادم که ایشان مانند ما در زندان بوده و در آنجا با اکثر آنها آشنا شده است؛ اما آشنایی و رفاقت یک چیز است و هواداری از آنها چیزی دیگر و موضوعی ثانوی است. ایشان هواداری هم میکنند.»