هدایت شده از mesaghمیثاق
💢 پهلوی به روایت عَلَم(۶۴): احساس خطر عَلَم!😅 🔹 «اسدالله علم» در خاطراتش می‌نویسد: ”سر ناهار رفتم که وزیر خارجۀ انگلیس شرفیاب بود. صحبت‌های متفرقه شد. چون مطالب اساسی را در شرفیابی قبل از ظهر صحبت کرده‌اند. سر ناهار مردکۀ احمق شروع کرد به تعریف‌کردن از من و از خانوادۀ من و کاردانی من و بالاخره طرف اعتماد بودن من از طرف ذات اقدس همایونی. شاهنشاه هم تایید فرمودند. اگر در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر چنین پیش‌آمدی می‌شد، یقینا ظرف هفته‌های آینده کلک من کنده بود!!“ 📚 منبع: خاطرات علم، جلد پنجم، صفحۀ ۴۹۴ (۱۶ اسفند ۱۳۵۴)