🔴چرا نویسندگان به جای نقد
#شاه به نقد رجال سیاسی می پرداختند؟
🔹پادشاهان ایران در عصر
#قاجار عمدتا، خوشگذرانی خود را به مملکت داری ترجیح می دادند. در سیاست ورزی آنان حل مشکلات و مصائب مردم از جایگاه و اهمیت درجه یک برخوردار نبود. اما مسئله ای که در آن زمان متفکران و اندیشورزان ایرانی در نقد این رفتار شاه پیش می گرفتند، بیشتر اینگونه بود که به جای اینکه این رفتارهای شخص شاه را مورد نقد قرار دهند و خود او در مظان اتهام قرار دهند؛ رجال اطراف او مورد نقد قرار می گرفتند. این احتمالا می توانست ناشی از ترس در نقد باشد. اینکه نقد شاه هزینه ای به مراتب بیشتر از نقد صدراعظم و یا وزرا دارد:
🔹«چند نفر صیاد وحشی خصال شاه شکار، قلب پادشاه را طوری صید اراده ی خود کرده اند که دقیقه ای نمیگذارند خاطر او از سیاحت صحرا و کوه و کشتن حیوانات تسبیح گو فارغ شود. منتظرند که شومی این عمل که قطعا موجب قطع نسل و کوتاهی عمر و شوریدگی بخت است، اثر خود را خوب ظاهر کند.اگر بالفرض دو خبر در خاک پای مبارک تصادف کند که یکی حاضر بودن اسباب شکار جرگه باشد و دیگری حاصل شدن یک امتیاز عمده ی دولتی، به استصواب همین صیادان، آن اعتنا که به خبر اولی ست بر دویمی نیست.»1
📚1-حاج میرزامحمدخان مجدالملک سینکی، کشف الغرائب(رسالهی مجدیه)، تهران، نشر آبی، 1391، ص 32– 33