هدایت شده از mesaghمیثاق
🔹من در یک خانواده مسیحی در آرکانزاس در منطقه جنوبی ایالت آمریکا متولد شدم. تمام زندگیم را در یک مزرعه بزرگ شدم. جایی که صبح با صدای خروس و غذا دادن مرغ و جوجه ها و دوشیدن گاوها شروع می شود. پدرم کشیش تعمید دهنده بود. تعمید دهنده هم فرقه ای از مسیحیت است مثل کاتولیک و متودیست و غیره که عقایدشان با هم متفاوت است. اطراف ما تا شعاع 300 مایلی همه مسیحی بودند به همین خاطر من با فرهنگ و یا دین دیگری روبرو نشده بودم. همیشه به ما یاد می دادند که همه مخلوقات در برابر چشم خدا یکسانند و تفاوت و تبعیضی بین رنگها و نژادها و فرهنگها و مذهبها وجود ندارد اما بعدها فهمیدم که این حرفها فقط شعار است و ذهن شان بسته تر ازاین حرفهاست. 🔸اولین باری که با مسلمانان آشنا شدم در دانشگاه آرکانساس بود. ابتدا پوشش خانومهای مسلمان من رو به خودش جذب کرد. با خانومی در دانشگاه آشنا شدم که خیلی راحت می توانستم حرف بزنم و سوال هایم را بپرسم. من در قلب و روحم احساس تشنگی می کردم که سیراب نمی شدم. ادامه درسایت ولینک زیر rahyafteha.ir/28807