تحرک طیف محاسبه گر!
🔸پیشتر گفته بودم که جامعه امروز ایران دیگر اکثریتی ندارد. آرایشی است از اقلیتهای فکری و فرهنگی با هویت اجتماعی تفکیک شده و مشخص که در بزنگاههایی به دلیل یافتن انگیزه ها و دالهای گفتمانی مشترک، تصمیم مشترک می گیرند.
🔸در کارزارهای انتخاباتی نیز نامزدی موفق است که بتواند روی این دالهای گفتمانی مشترک سوار شود.
🔸تحرک درخورتوجه این روزها متعلق به یک اقلیت حدود ۱۵ درصدی است که بهترین اسمی که توانستم برایشان انتخاب کنم این است: محاسبه گر!
این طیف دالهای هویتی مشترکی دارند:
۱-تحصیلکرده اند و متعلق به دهک ۹و۱۰ جامعه
۲-به فرهنگ تمدن غرب متمایلند و نسبت به سایر طیفهای اجتماعی از آن متأثرتر
۳-از جمهوری اسلامی دل خوشی ندارند و گمان هم می کنند زوالش نزدیک است ولی نسبت به سیستم دچار کینه روحی نشده اند. (۵درصد طیف برانداز را باید از این طیف جدا کرد)
🔸این طیف غالبا یک رویه مشخص در کنشهای انتخاباتی دارند. اگر احساس کنند گزینه مدنظرشان (ولو گزینه حداقلی مطلوب) شانس رأی آوری ندارد، انتخابات را تحریم می کنند ولی در حالت برعکس اتفاقا تکاپوی انتخاباتی قدرتمندی از خود بروز می دهند. هرچند هیچ وقت اقرار نکنند و حتی گاها کتمان کنند و ۸۸ راه بیندازند، اما در مقام عمل کاملا به سلامت سیستم در امانتداری صندوقهای رأی واقفند و کنشهایشان را بر اساس آن شکل می دهند. (رجوع شود به کارزار انتخاباتی سال ۹۲ و رأی آوری کاندید مورد نظر این طیف با کمتر از ۱درصد اختلاف)
🔸این طیف مهماند! به دلیل مرجعیت فکریای که در میان اطرافیان خود با داشتن جایگاه تحصیلی و اجتماعی، یافته اند. اصلاح طلبان نیز به خوبی این را می دانند و همیشه روی دالهای گفتمانی و انگیزه های این طیف سرمایه گذاری می کنند.
شعارهایی نظیر تخصص محوری و داشتن تعامل سازنده با غرب (که هر دو از مطلوبیتهای این طیفند)، اگر به شیوه مناسب و باورپذیر با شعار صداقت و پاکدستی (که حلقه واسط میان این طیف و طیفهای سنتیتر است) ترکیب و روی کاندید مورد نظر سوار شوند، می تواند به سایر بدنه های اجتماعی سرایت کند و نتیجه این کارزار سیاسی را به نفع این جریان تغییر دهد.
🔸باید صبر کرد و دید آیا جریان اصولگرا با گزینه های متکثر خود، توان بازسازی دالهای گفتمانی باورپذیر متقابلی برای متأثر کردن طیفهای مردد دارد یا خیر. طیفهایی که همیشه تعیین کننده سرنوشت انتخاباتها بوده اند.