هدایت شده از mesaghمیثاق
💎 روش انبیاء و حکّام الهی در برخورد با شرک و بت‌پرستی 1⃣ گرچه تفاوت روش در برخورد با عقاید باطل ملّت‌ها با رویکرد انبیاء و حکمرانان الهی بسیار آشکار است، اما از آن‌جا که کوروش اصلی‌ترین گزینه‌ای است که برخی مفسّرین به‌عنوان مابازا تاریخی معرفی کرده‌اند، به نکاتی در این خصوص اشاره می‌شود. 2⃣ هرگز مُهر تأیید بر ملّت‌ها نزده و همواره در جهت تنبّه مردم به بطلان بت‌پرستی و شِرک کوشیده‌اند. ابراهیم (ع) از هر فرصتی برای انذار قومش استفاده کرده و مطالبی در ردّ بت‌پرستی به ایشان گوشزد می‌نمودند. (انبیاء ۵١-۵۴ شعراء ۶٩—٧٣ ممتحنه ۴ و...) 3⃣ براساس آیات، ابراهیم (ع) از بت‌پرستان و اَعمال باطلشان برائت جسته و دشمنی خود با ایشان را اظهار داشتند. ایشان با این‌که (برخلاف کوروش) دارای سلطنت و قدرت دنیوی نبودند، نه‌تنها در برابر عقاید خرافی قوم سکوت نکردند، بلکه نسبت به نابودی بت‌های آنان مبادرت نمودند. 4⃣ حضرت سلیمان نیز عقاید خرافی ملّت‌ها را برنتابیده و در جهت نابودی آن اقدام نمودند. ایشان وقتی از وجود قومی خورشیدپرست با خبر شدند، با نوشتن نامه‌ای آنان را به پرستش خدای یکتا دعوت نمودند: «...به نام خداوند بخشنده مهربان، بر من برتری نجویید و با پذیرش و تسلیم نزد من آیید.» (نمل : ٣٠-٣١) در نهایت نیز همین عمل منجر به هدایت این قوم و ملکه‌شان گردید. 5⃣ سیرهٔ دیگر پیامبران بالأخص پیامبر اسلام (ص) نیز سرشار از اقداماتی است در جهت نابودی اعتقادات خرافی و پرستش بت‌ها، که علاقه‌مندان می‌توانند بخشی از آیاتی را که به این موضوع اختصاص دارد، با مراجعه به جلد سوم بحارالانوار در ابتدای بابی با عنوان «عبادة الأصنام و الکواکب و الأشجار و النیرین و...» مطالعه نمایند. 6⃣ اساساً از دیدگاه قرآن، در صورتی‌که یک فرمانروا اقوامی را که دارای مذاهب خرافی هستند، نکرده و بلکه آنان را در جهت پرستش خدایان دروغینشان نماید، فایده‌ای بر او در ارض و سلطنتش مترتب نیست. خداوند متعال امر به معروف و نهی از منکر را از بارزترین صفات مؤمنینی دانسته است که به آنان اعطا می‌شود: «...هرگاه در زمین به آن‌ها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‌دارند، و زکات می‌دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند...» (حج : ۴١) 7⃣ لذا نخستین گام برقراری حکومت الهی، «امر کردن مردم به توحید» به‌عنوان بالاترین معروف و «زدودن جامعه از شِرک» به‌عنوان بالاترین منکَر است. این در حالی است که از تمکینی که خداوند متعال در زمین به او عطا نمود در راستای رسیدن به این هدف بهره نگرفت. لذا نمی‌توان او را مصداق پادشاهی الهی هم‌چون دانست. 8⃣ یک حکمران الهی نمی‌تواند در برخورد با شِرک منفعل رفتار نماید؛ در آیات سوره کهف خواندیم که ذوالقرنین در برابر امور منکَر، منفعل نبود و به ظالمان وعدهٔ داد (کهف : ٨٧) و شِرک از بزرگترین گناهان و به تصریحِ قرآن «ظلم عظیم» است و هرگز نمی‌توان انتظار داشت که ذوالقرنین در رواج این امر کوشیده باشد!! https://eitaa.com/mesagh