♦️چرا رشد اقتصادی به معنای ارتقای سطح رفاه مردم نیست؟ / آیا "قدرت" و "رفاه" در تعارض با یکدیگرند؟
🔸دکتر یاسر جبرائیلی در یادداشتی نوشت: روزنامه «دنیایاقتصاد» اخیرا گزارشی از یک میزگرد با حضور آقایان فرهاد نیلی و داود سوری منتشر کرد که مجموعهای از گزارههای نادرست درباره اقتصاد سیاسی و بستهای از اتهامات ناروا به دستگاه سیاستگذاری کشور است. مخلصکلام آقایان این است که اولا «رشد اقتصادی» -بهعنوان دال مرکزی گفتمان رفاهمحور- خط قرمز اقتصاد است و باید محور همه تصمیمها در کشور باشد، ثانیا جستوجوهایشان در گوگل نشان میدهد رشد اقتصادی دغدغه سیاستگذار نیست و ثالثا علت این امر، ترجیح قدرت بر رفاه توسط سیاستگذار است.
🔸ترجیح راقم این سطور همواره این بوده که مباحثی اینچنین، در فضایی زنده صورت گیرد تا مخاطب از دل رفت و برگشتها میان اطراف بحث، نتیجه مطلوب را بگیرد. لکن در نبود چنین فرصتی و به دلیل اهمیت موضوع، از آقای بختیاری خواستم این پاسخ را در روزنامه «دنیایاقتصاد» منتشر کنند و ایشان با متانت پذیرفتند.
🔸شرکتکنندگان در میزگرد «دنیایاقتصاد» که بر ضرورت تغییر پارادایم از گفتمان قدرتمحور به گفتمان رفاهمحور سخن میگویند، تمرکز بر «رشد اقتصادی» (رشد تولید ناخالص داخلی) را لازمه حاکمبودن «گفتمان رفاهمحور» دانسته و تجویز میکنند که رشد اقتصادی از خطوط قرمز اقتصاد است و هر گزینهای که به ظرفیت رشد اقتصادی آسیب بزند، باید از میز سیاستگذاری کشور کنار گذاشته شود. معمار مفهوم تولید ناخالص داخلی (GDP) اگر «سایمون کوزنتس» است، بلاتردید از ربطدادن رشد GDP به مساله رفاه، تنش در گور لرزیده است.
🔸مفهوم تولید ناخالص داخلی به معنی مدرن آن نخستینبار توسط کوزنتس در گزارش چهارم ژانویه ۱۹۳۴ به کنگره آمریکا ابداع شد و او در صفحه ۷ گزارش خود تصریح کرد که «رفاه یک ملت را به سختی میتوان از محاسبه درآمد ملی آنگونه که GDP تعریف میکند، نتیجه گرفت.» چه، تولید ناخالص داخلی چیزی جز محاسبه تراکنشهای مالی در یک کشور نیست و چنین محاسبهای هرگز نمیتواند رشد رفاه یک ملت را نمایندگی کند.
🔸این فرمایش آقایان نیز که گفتهاند «کیفیت رشد با اثر آن روی کاهش فقر، بیکاری و حفظ محیطزیست و منابع طبیعی مشخص میشود»، سخن بیربطی است. اینکه رشد اقتصادی را ملاک رفاه قرار دهیم و سپس با اضافهکردن چند مفهوم مثل «فقر» و «بیکاری» و «محیطزیست» و «منابع طبیعی» از «کیفیت رشد» سخن بگوییم، «شترگاوپلنگ»ی ساختهایم که هیچ قسمتش با دیگر بخشها تناسب ندارد.
🔸تعلق ایدئولوژیک به GDP را باید کنار گذاشت. شاخصهای قابلاعتنایی برای سنجش رفاه ابداع شده که میتوان با آنها شروع کرد و توسعهشان داد. برای نمونه، «کلیفورد کاب»۷ از موسسه «Redefining Progress» شاخصی با عنوان GPI برای سنجش رفاه تعریف کرده است که میتواند هم یک شروع خوب و هم یک تجربه مناسب برای تعریف یک شاخص علمی مبتنی بر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باشد. شاخص GPI برخلاف GDP تلاش میکند که هزینه و فایده سرمایههای انسانی، اجتماعی، طبیعی و... را محاسبه کند. GPI با هزینههای مصرفی فرد/ خانوار شروع میکند و سپس آن را بر اساس نابرابری درآمدی تعدیل میکند
🔰مشروح کامل یادداشت را در سایت «نودِ اقتصادی» بخوانید👇👇
🖇
b2n.ir/535539
#دکترجبرائیلی