⛅️ گاهِ صبح ⛅️ اعتیاد «جُرم» است 🔴 عبدالناصر همتی می‌گوید: من مخالف بازداشت معتادان هستم. اعتیاد ناشی از بیکاری و سیاست‌های غلط کشور بوده است. ❇️ ملاحظات: قبح‌زدایی از 👈 جُرمی 👉 به نام «اعتیاد» با هر هدف و بیانی که صورت گیرد، قطعا یک خطای بسیار بزرگ و جبران آن بسیار دشوار است. سخن از بازداشت یا عدم بازداشت فرد معتاد پیش از کشف محلّ اصلی نزاع بحث و حلّ مسئله یا مسائل بنیادی آن، حقیقتا تنزّل سطح مسئله و به بی‌راهه کشاندن موضوع اصلی و خطایی راهبردی یا عملی فریبکارانه است. معتاد پیش و بیش از آنکه یک «بیمار» باشد، یک «مُجرم» است. این حقیقت مهم باید به افکار عمومی پمپاژ شود. بر چه مبنایی عدّه‌ای سعی می‌کنند که اعتیاد را به حدّ یک «بیماری» تقلیل دهند و حسّ «ترحّم بی‌حساب و کتاب» را نسبت به آن برانگیزند؟ آیا این کار، موجب زدایش قبح این جُرم نیست؟ یکی از عوامل اصلی شیوع این جُرم، کاهش قبح این عمل زشت است. وقتی یک «مُجرم» را «بیمار» معرفی می‌کنند، نتیجتا حسّ «ترحّم» برانگیخته شده و همین فضاسازی موجب ایجاد امنیت برای مرتکبین این جُرم گردیده و راه گسترش اعتیاد هموار می‌شود. لازم و خوب است بدانیم که از سال ۷۷ یا ۷۸(در زمان دولت اصلاحات) متأسفانه تلاش‌ها برای تغییر دیدگاه افراد جامعه به اعتیاد آغاز شد؛ تلاش برای معادل دانستن اعتیاد با «بیماری» و زدودن تصوّر «مُجرمیّتِ» فرد معتاد. از همین زمان، اعتیاد در کشورمان با رشد شگفت‌انگیزی روبرو گردید. مُجرم قاعدتا و طبیعتا باید مورد «غضب» واقع شود و بیمار مورد «ترحّم». تلقّی عمومی جامعه از اعتیاد به عنوان یک جُرم، خود موجب بازدارندگی نسبی و تا حدّ زیادی عامل پیشگیری است؛ زیرا فرد از بیم «انزوا» و طرد از سوی جامعه، از حرکت به سمت اعتیاد می‌هراسد. این مهم را بسیار جدّی باید گرفت! آری! معتاد نیز یک «بیمار» است؛ امّا بیماری که خودش موجب بیمار شدن خویش شده است. کسی که به سمت اعتیاد می‌رود، مگر نمی‌داند اعتیاد چیست؟ مگر از عواقب فاجعه‌بارش بی‌خبر است؟ مگر خداوند به او عقل و فکر و هوش و حواس نداده است؟ مگر کسی که مرتکب گناه می‌شود، دارای عقل و هوش نیست؟ پس چرا به عقلش پشت می‌کند؟ پس معتاد را «دیوانه» و «بی‌گناه» تصوّر کردن، از جمله خطاهای بسیار خطرناک است. در انتها صریحا می‌گویم: تحلیل‌هایی که ریشه‌ی اعتیاد را «مشکلات اقتصادی» عنوان می‌کنند، تحلیل‌هایی غیر واقعی، سطحی، عقب‌افتاده و بی‌اعتبار هستند. در این صورت، هر فقیری همزمان باید معتاد هم باشد! آیا این‌گونه است؟ خیر! براساس آمارها، در بعضی سال‌ها تعداد معتادان در میان قشر «پولدار» بیشتر از قشر «فقیر» بوده است. اصلا از این‌ها بگذریم. بازی‌های رایج روزگار ما چطور؟ بسیاری از بازی‌های فعلی که در میان ما رواج دارد، رشدآفرین و سلامت‌محور نیستند؛ بلکه کشش به سمت آن‌ها صرفا جنبه‌ی «تخدیری» دارد. این بازی‌ها نیز به سبب مشکلات اقتصادی رواج یافته‌اند؟! ریشه‌های اصلی اعتیاد به اعتقاد بنده عبارت‌اند از: ⬅️ راحت‌طلبی و گریز از رنج‌های رشدآفرین ⬅️ لذّت‌جویی آنی و زودگذر ⬅️ میل به خوش‌گذرانی و اتراف ⬅️ ضعف نفس و اراده ⬅️ میل به متفاوت نمایاندن خود و امثال این‌ها. مشکلات اقتصادی و غیره صرفا عوامل تسریع‌دهنده هستند، نه عوامل بنیادی و ریشه‌ای.