بسم الله الرحمن الرحیم در ژرفاي پژوهش اصحاب در نظر شیعه و اهل سنت از مهمترین بحثهائی که محور اصلی تمام مطالبی است که به حقیقت سوق می دهد، بحث در زندگی اصحاب و رفتار آنها و روش برخورد آنها و باورها و عقاید آنها است. زیرا آنها ستون و اساس همه چیزند و ما دینمان را از آنها فراگرفته ایم و بوسیلۀ چراغ روشنائی آنان،ظلمتهاي گمراهی را می شکافیم تا به احکام نورانی خدا پی ببریم. و چون علماي اسلام بر این امر واقف بودند، لذا در گذشته بحث درباره آنها و روش زندگیشان به تفصیل کرده اند و در این زمینه کتابهایی مانند «اسدالغابه فی تمییز الصحابه» و «الاصابه فی معرفه الصحابه» و «میزان الاعتدال» و دیگر کتابهائی که از نظر اهل سنت و جماعت، بیوگرافی اصحاب را مورد نقد و بررسی قرار می دهند، مورد نگارش و تألیف قرار دادند. اشکالی که در اینجا مطرح است این است که علماي پیشین معمولا بگونه اي می نگاشتند و تاریخ نویسی می کردند که با آراء و نظرات حکام اموی یا عباسی که نسبت به اهل بیت پیامبر، عداوت و کینۀ بسزائی داشتند، موافقت و مطابقت داشت بلکه با هر کس که از آنها پیروي کرده و راهشان را می پیمود. بنابراین، دور از انصاف است که تنها به نوشتجات آنها بسنده کنیم و به آنها اطمینان کنیم بی آنکه اقوال سایر علماي مسلمین که آن حکومتها آنان را تحت فشار قرار داده و آواره کرده و به قتل رسانده تنها به این جرم که پیرو اهل بیت بودند و منشأ انقلابها علیه حکومتهاي مستبد و منحرف بودند، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. مشکل اصلی ما در این زمینه،خود اصحاب هستند. زیرا آنها خود در مورد کتاب و مرقومۀ پیامبر اختلاف ورزیدند، همان نوشته اي که آنانرا تا روز رستاخیز، از گمراهی می رهانید و این اختلاف بود که امت اسلامی را از این فضیلت محروم کرد و آن را به وادي گمراهی کشاند و در نتیجه، متشتت و پراکنده شدند و با هم کشمکش و نزاع کردند و به سقوط کشیده شدند و آبرویشان رفت. و آنان خود بودند که در خلافت، اختلاف کردند و به دو گروه: حزب حاکم و حزب مخالف، تقسیم شدند و به شیعه علی و شیعه معاویه در آمدند، و آنان خود در تفسیر کتاب خدا و احادیث پیامبرش، اختلاف ورزیدند که در نتیجه مذاهب و فرقه ها و ملت ها و گروه هاي گوناگون تشکیل شد، و مکتبهاي کلامی و فکري مختلف پدید آمد و فلسفه هاي گوناگون ظاهر شد که دنبال آنها فقط انگیزه هاي سیاسی بود و براي رسیدن به سلطه و حکومت، تلاش می کردند. پس مسلمانان متشتت نشدند و پراکنده نگشتند، اگر صحابه چنان عملکردي نداشتند و هر اختلافی بروز کرده و می کند، برگشتش به اختلاف اصحاب است. زیرا خدا یکی است، قرآن یکی، پیامبر یکی و قبله یکی است و همه در آن اتفاق و اتحاد دارند و اما اختلاف از اولین روز پس از وفات پیامبر در "سقیفه بنی ساعده " آغاز شروع شد و تا امروز مردم ادامه داشته و الی ماشاء الله ادامه خواهدداشت. در هر صورت، در خلال گفتگو و بحث با علماي شیعه، بدین نتیجه رسیدم که اصحاب از نظر آنها بر سه دسته اند: بخش اول : عبارت اند از اصحاب برگزیده اي که خدا و پیامبرش را خوب شناختند و با پیامبر تا آخرین قطره خون پیمان وفاداري بستند و با صدق در گفتار و اخلاص در عمل، او را یاري دادند و پس از او منقلب و مرتد نشدند بلکه بر پیمان خود، استوار ماندند و خداوند در قرآن در آیات بسیاري آنان را ستوده و پیامبر اکرم «ص» نیز بسیار بر آنها درود فرستاده و شیعیان با احترام و تقدیس و خشنودي از آنان یاد می کنند،چنانکه اهل سنت نیز، از آنان با تقدیس و تکریم یاد می کنند. بخش دوم: اصحابی که اسلام آوردند و پیامبر را پیروي کردند اما از روي طمع یا خوف، و اینان با اسلام خود، بر رسول خدا «ص» ، مِنّت می گذاشتند و گاهی اذیتش می کردند و به امر و نهیش اهمیت نمی دادند بلکه در مقابل نص صریح، نظرات خود را به رخ می کشیدند، تا اینکه قرآن گاهی آنان را سرزنش و گاهی تهدید می کرد و خداوند در بسیاري از آیات رسواشان کرده و پیامبر در بسیاري از روایات هشدارشان داده و شیعیان، بدون اینکه احترام و تقدیري از اینها بعمل آورند، کارها و رفتارهایشان را یادآور می شوند. بخش سوم: منافقینی هستند که خود را بعنوان اصحاب رسول الله جا زدند و نسبت به پیامبر نظر سوء داشتند. اینان بظاهر اسلام آوردند ولی در باطن بر کفر خود باقی ماندند و اینکه خود را به پیامبر نزدیک کردند براي این بود که می خواستند نسبت به اسلام و مسلمین، توطئه کنند. و خداوند یک سوره درباره آنان نازل فرمود و در جاهاي زیادي از آنان یاد کرد و وعده پائین ترین درجه جهنم را به آنها داد و حضرت رسول«ص» نیز آنان را یاد کرد و به مسلمانان هشدار داد و به برخی از اصحابش، نام و نشانه هاي آنان را آموخت، و شیعه و سنی در لعنت بر آنها و بیزاري از آنها اتحاد دارند! و گروه ویژه اي نیز وجود دارد که گرچه از اصحاب هستند ولی امتیازي که بر آنان دارند.... ادامه دارد... @mesbah_313_ir