مطایبات علما (۱) همه‌ی ما می‌میریم! آیت الله شهید صدوقی، نماینده امام راحل در استان یزد و از شهدای محراب بودند. در مردادسال ۱۳۵۹ شمسی که مصادف با ماه مبارک رمضان شده بود ایشان بعد از نماز عصر روزانه منبر می‌رفت. یک روز بحث ایشان در احوالات روز قیامت و محشور شدن مجدد انسان ها بود. عده ای از مستمعین در حال چُرت زدن و برخی در حالت خواب و بیداری به سخنان ایشان گوش می‌دادند. آیت الله صدوقی ناگهان تُن صدای خود را بلند کرده و گفتند: همه می‌میرند و بلندتر گفتند: من هم می‌میرم. برخی از مستمعین بدون توجه به محتوای کلام ایشان، با صدایی بلند گفتند: ان شاءالله و لحظه ای بعد متوجه اشتباه خود شدند و‌ شروع کردند به خندیدن! آیت الله صدوقی بلافاصله با صدای ناز و کشیده ای گفتند: حالا چَشِ مرگ من گذاشتید (یعنی امید به مرگ من دارید؟!) مطمئن باشید تا همه تون رو نکشم و کفن نکنم، من یكی نمی‌میرم!... صدای خنده حضار بود که به آسمان می‌رسید!! 🔸محمد مهدی امیدوار🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin