کاکل در باد دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را با مینی‌‌ اسکارف خود بیچاره کرد ما را! عشق آمد و به من گفت یکهو رسیدم العفو گفتم که خانه‌ی توست، داری تو اختیارا آشوب در دلم کرد رویای تازه‌ی عشق چون دید تحفه‌ای نیست! ول کرد کودتا را بر زلف چون کمندش غیر از خودش نپیچید! خیلی امید دارم تا گیرد او شفا را از شال بیست سانتش امید پوششی نیست کاکل نشسته در باد، ول کرده انتها را چیتان پیتان سرکار از حد خود گذشته بس کن به جان عمه‌ت یا ایها النگارا گفتم که بر لباسش راه نظر ببندم دیدم که زاپ‌هایش گردیده بی‌شمارا! آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان، ولش کن! با دشمنان لا اله الا الله!! 🔸مرضیه قاسمعلی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin