🏴 شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد 🏴 باز از کوچه صدای نفسی می‌آید زیر لب‌های تو هِی اسم کسی می‌آید! زهر در کاسه‌ی چشم تو به جوش آمده است پشت این در‌، دل عالم به خروش آمده است چه کسی ریخته آتش به تن شعله ورت؟ پاره‌های جگری سوخته را دور و برت؟ چه کسی هلهله کرده است به پا پشت دری؟ که نمانَد به تن نازک پروانه پری؟ در پس پرده زنی رقص‌کنان می‌لرزد آب در دست کنیزی نگران می‌لرزد آخرش مهر سکوت از لب تو باز نشد هیچ‌کس دور و برت محرم این راز نشد سر این قصه دراز و دل عالم خون است زخم لیلاست که آتشکده‌ی مجنون است کاشکی شهر شما کوچه و دیوار نداشت کاش با مادرتان شعله و در کار نداشت عمری این قوم سر سفره‌ی تو نان خوردند آب از زمزم دست تو فراوان بردند روی بام تو پی دانه کبوتر بودند نیمه‌شب پشت سرت سایه‌ی خنجر بودند همه‌ی لطف تو را یک شبه جبران کردند شهر را پشت سرت زود چراغان کردند مانده‌ام یوسف این شهر گرفتار نداشت؟ یعنی اینجا احدی با دل خود کار نداشت؟ هیچ‌کس آینه در دست نیامد بیرون پی لیلای دل خویش نیامد مجنون؟ آسمان دور و بر جسم تو بارانی شد دل زینب پی تابوت تو قربانی شد جمع شد سفره‌ی احسان تو، بیچاره شدند قوم نفرین شده‌ای تا ابد آواره شدند خشت‌ خشت دل ما تا به ابد شعله ورت گَرد خاکسترمان کاش شود خاک درت! 🔸ناهید رفیعی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin