بی بهانه می‌سرودم در سحر شعر و غزل عاشقانه می‌سرشتم بیت‌های بی‌بَدَل ناگهان صبح آمد و من خواب غفلت در بغل می‌شناسم آفتابش را زِ روزِ "لَم یَزَل" آفتابی که بسوزاند پَرِ پروانه را رو سیه دارد خُمارِ بَر درِ میخانه را صبح اینک، نیمه شب در خانه ما آمده شکر یارا، فاطمه امشب به دنیا آمده آتشی بر جانم افتاد و به پا برخاستم گِردِ عالَم گشتم و چون او کسی نشناختم فاطمه جلوه‌گرِ رازگَهِ توحید است او همان است که ازل تا به ابد جاوید است عشق یعنی نَفَسی از دَمِ این قافله است مادری واژه‌ای از نورِ دلِ فاطمه است ✍ مخاطب مضماری 🌹 @gharare_dele_bi_gharar