🌟نکات و اشارات🌟 ⏺ آیا احادیث اصول کافی نیازمند بررسی سندی نیست؟ (8) آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: ▪️درباره صحت احادیث کافی این اشکال مطرح شده است که علماء اعلام با احادیث کافی معامله صحت نکرده‌اند. شیخ مفید و شیخ صدوق به بعضی از روایاتی که در کافی بوده است عمل نکرده‌اند و آنها را رد کرده‌اند. بنابراین نمی‌توانیم احکام صحت بر روایات کافی بار کنیم. حاجی نوری در مستدرک، شقوقی را برای این اشکال مطرح می کند و تک تک آنها را بررسی می‌کند و جواب می‎دهد. 🔘 نقول: دو بخش از کلام ایشان را باید توضیح و نقد داد: 1️⃣ اولا اینکه می‌گوید: ما ندیدیم کسی روایت کافی را منفردا رد کرده باشد و حتی دیده‌ایم که بعضا فقط به استناد روایت کافی فتوا داده‌اند. این تعبیر از اثبات مدعی قاصر است. گاه بحث از این است که کلینی ثقه است و از این رو حرف او را قبول کرده‌اند؛ زیرا «صدّق العادل» اخبار کلینی را شامل است. ولی واضح است که در مورد اینکه کلینی ثقه است یا نه بحثی نیست. سخن در این است که اگر کلینی مطلبی را نقل کرد آیا ما از بررسی سند روایت او بی نیاز هستیم و می‌توانیم به نقل خود کلینی کفایت کنیم و تمامی روایات او را معتبر بدانیم؟ بنابراین اگر حاجی نوری می‌خواست مثال بزند می‎بایست به مواردی اشاره می‌کرد که افراد در هنگام برخورد با احادیث کافی دیگر سند آن را بررسی نکرده‌اند. و الا واضح است که در وثاقت کلینی شکی نیست و به روایاتی که آورده است حتی اگر منفرد باشد نیز عمل می‌شود. مضافا بر اینکه اگر کلام حاجی نوری در مورد کلینی صحیح باشد باید علاوه بر کافی سایر کتبی که کلینی نقل می کند را هم به اعتبار کلینی، رجال آن را بررسی نکنیم. 🔸 به هر حال در تهذیب و استبصار و من لا یحضر موارد بسیار دیگری است که آنها روایات موجود در کافی را طرد می‌کنند و این طرد به سبب وجود معارض نیست. مثلا می‌گویند این کتاب در فلان اصل موجود نیست و الا اگر بود ما به آن برخورد می‌کردیم و یا راوی موجود در سند ضعیف است و مانند آن. معنای این استدلالات این است که روایت فوق ذاتا صلاحیت استناد ندارد. 2️⃣ ثانیا: اگر هم فرض کنیم که صدوق و شیخ و دیگران در مواردی روایات کافی را قبول نکرده باشند ولی این دلیل نمی‌شود که روایات کافی در سایر موارد هم از درجه اعتبار ساقط باشد. گاه دو نفر معتمد دو کلام متناقض می‌گویند و یکی فردی را طرد و دیگری او را قبول می‌کند. در این مورد می‌توان گفت که در صورت عدم مرجح، قول این دو نفر با هم تعارض و تساقط می‌کند ولی این دلیل نمی‌شود که در موارد غیر تعارض هم کلامشان قابل قبول نباشد. بنابراین هرچند کلینی به صحت روایات خود شهادت داده است، اگر کسی مانند صدوق در مواردی به این اعتقاد رسید که روایت کلینی قابل قبول نیست این مانند آن است که یک فرد به وثاقت یک راوی شهادت داده باشد ولی بعد یک فرد دیگر به عدم وثاقت همان فرد شهادت دهد. ولی این سبب نمی‌شود سایر شهادات آن دو نفر هم قابل قبول نباشد. بنابراین وجود چند مورد که صدوق به روایات کلینی عمل نکرده است موجب نمی‌شود که تمامی روایات کافی از اعتبار ساقط باشد. 🔹 البته اگر این مناقشات زیاد و بیش از حد معمول باشد در این حال اعتبار ذاتی روایات کلینی از بین می رود زیرا علت اینکه شهادت کلینی را قبول می کنیم این است که شهادت او یا از حس و یا قریب به حس بوده است و این شهادت در جایی است که احتمال خطا در آن زیاد نباشد ولی اگر خطا در آن زیاد باشد شهادت حتی اگر محسوس باشد، شهادت در آن موارد، محسوس حکم غیر محسوس را پیدا می‌کند. کما اینکه اگر در جایی شهادت غیر محسوس باشد ولی خطا در آن کم باشد، شهادت در آن حکم محسوس با پیدا می‌کند. بنابراین حس بما هو حس معیار نیست. بنابراین اگر مواردی از کافی که صدوق و شیخ حکم به صحت نکرده‌اند زیاد باشد دیگر شهادت کلینی برای ما قابل قبول نخواهد بود. حال حاجی نوری می گوید که از شهادت کلینی کشف می‌شود که روات موجود در کتاب او دارای وثاقت بالمعنی الاعم باشد ولی وقتی ما مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که شیخ، نجاشی، و افراد دیگر بسیاری از کسانی که در اسناد کافی هستند را تضعیف کرده‌اند و حتی آنها را موثق بالمعنی الاعم ندانسته‌اند. (بخش‌های پیشین این بحث: 1️⃣ https://t.me/mfeqhi/347 2️⃣ https://t.me/mfeqhi/349 3️⃣ https://t.me/mfeqhi/352 4️⃣ https://t.me/mfeqhi/353 5️⃣ https://t.me/mfeqhi/361 6️⃣ https://t.me/mfeqhi/365 7️⃣ https://t.me/mfeqhi/369) —------------------- ➕ محققان محترم می‌توانند به این منبع مراجعه نمایند: خاتمة المستدرك، ميرزا حسين محدث نوری، ج‌3، ص، 483 http://lib.eshia.ir/11011/3/483 —------------------- ▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 10 —------— 🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»: 👉 @mfeqhi