✳️متن کلام
«هذه الرواية معتبرة سندا، و قد أوردها الشيخ في التهذيب مبتدئا فيها باسم «أحمد بن محمد بن خالد»، و الظاهر أنه قد أخذها عن الكافي فلا يمكن عده مصدرا مستقلا لها-، و ذلك لما أوضحناه في شرح مشيخة التهذيبين من أن دأب الشيخ (قدس سره) على الابتداء باسم البرقي بعنوان «أحمد بن أبي عبد الله» حينما ينقل الرواية عن كتاب البرقي نفسه و الابتداء باسمه بعنوان «أحمد بن محمد بن خالد» حينما ينقل الرواية عن الكافي دونكتابه.» (قاعدة لا ضرر و لا ضرار (للسيد السیستاني)، ص 13)
🔰شرح کلام
در بین روایاتی که مستند قاعده لاضرر قرار گرفتهاند، آنکه در بین عامه و خاصّه بیشتر نقل شده است، روایت سمرة بن جندب است. در بین خاصّه این روایت را کافی، تهذیب و من لایحضر نقل کردهاند.(منابع حدیث: کافی، ج5، ص 294؛ تهذیب الاحکام، ج7، ص 147؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص 233)
اینجا بحث خوبی مطرح شده است. این سؤال مطرح است که در سند روایتی که تهذیب نقل کرده، اسمی از محمد بن یعقوب کلینی مطرح نیست؛ بلکه روایت را ابتدائا از «احمد بن محمّد بن خالد» نقل کرده است. اصطلاحا به چنین حدیثی، حدیث معلّق میگویند که قسمت ابتدائی سند در آن ذکر نشده است.
جای این سؤال هست که منبع اصلی این روایت کجاست؟ آیا از کتاب «احمد بن محمد بن خالد» اخذ کرده است؟ ظاهر عبارتی که شیخ در تهذیب و استبصار دارد، این است که ما معلّقاتی که داریم، از کتاب راویای که نامش آمده، اخذ شده است. حال چه اینکه کتاب اصل باشد یا مصنّف؛ اصل، کتابهای دست اوّل است و مصنّف عبارت از کتابهای دست دوّم که مطالب کتابهای دست اوّل به کتب بعدی منتقل میشود.
ایشان درباره سند روایاتی که معلّق بوده است میفرماید در اسناد این روایات، اختصارا اوائل سند را ذکر نکردیم ولی طریق روایت را بعدا ذکر میکنیم و مفصّل آن هم در فهرست ما ذکر شده است که میتوان به آن مراجعه نمود.
🔹تفاوت تعلیق سند در کافی و تهذیب
(اگر چه در کافی هم تعلیق سند هست، ولی) تعلیقات کافی با تعلیقات تهذیب و استبصار فرق دارد. در کافی اسقاط اول سند، به اعتبار سند قبلی است. مثلا ابتدا روایتی را از احمد بن ابی عبدالله نقل میکند، و در روایت بعدی، اول سند، احمد بن ابی عبدالله قرار میگیرد؛ اینجا نمیگوید بالاسناد، بلکه همین که قبل سند نقل شده است، به اتکای سند قبلی، سند روایت بعدی را ذکر میکند.
ولی در تهذیب و استبصار اینگونه نیست؛ بلکه ایشان ابتدا اسقاط اوائل سند نموده است و در انتها میگوید اسنادی که اسقاط کردیم، در مشیخه به اسناد ساقط شده میپردازد و میگوید مثلا ما هر وقت احمد بن محمد بن ابی خالد گفتیم، طریق ما این است و وقتی احمد بن ابی عبدالله گفتیم طریق ما آن است و... به همین صورت.
در کافی سند این روایت به صورت کامل ذکر شده است؛ عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد... و حدیث سمرة بن جندب را نقل کرده است. در تهذیب احمد بن محمد بن خالد را در ابتدای سند ذکر نموده و سند را نقل کرده است. مقتضای عبارتی که شیخ در آخر تهذیب دارد، که عبارتش را میخوانم، این است که این روایات از خود کتاب اخذ شده است.
در مشیخه تهذیب دارد که اوائل، سند را به صورت کامل ذکر میکردیم، ولی دیدم این کار باعث طولانی شدن کار میشود. لذا تغییر روش دادیم و روایات عامّه را هم نقل میکردیم که از آن هم منصرف شدیم.
«و اقتصرنا من ایراد الخبر علی الابتدا بذکر المصنف، الذی اخذنا من کتابه او صاحب الاصل الذی اخذنا الحدیث من اصله»(تهذیب الاحکام، المشیخة، ص 5). از مصنّف یا اصلی که حدیث را اخذ کردیم، اسم صاحب آن اصل یا مصنّف را ذکر کردیم.
ایشان بعد از مقداری از مسائلی که ذکر میکند میفرماید: «نحن نذکر الطرق الذی یتوصل بها الی روایة هذه الاصول و المصنّفات.»
🔸شیخ در مشیخه استبصار هم میفرماید:
«اختصرت في الجزء الثالث و عولت على الابتداء بذكر الراوي الذي أخذت الحديث من كتابه أو أصله على أن أورد عند الفراغ من الكتاب جملة من الأسانيد يتوصل بها إلى هذه الكتب و الأصول حسب ما عملته في كتاب «تهذيب الأحكام»»( الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، المشيخة، ص 305) همانطور که در مشیخه تهذیب عمل کردیم در استبصار هم به همان صورت عمل کردیم.
ظاهر عبارت این دو کتاب این است که مطالبی که نقل شده است، از خود مصنّف و اصل اخذ شده است. ولی در کلام آقای سیستانی هست که مطالبی که شیخ در تهذیبین نقل میکند مختلف است. اکثرا همینطور است که در تعلیقات، از کتب صاحب مصنّف یا اصل نقل شده است. ولی در برخی از موارد و نسبت به بعضی از اشخاص به وسیله کافی نقل شده است؛ مثل حسین بن محمد اشعری. روایاتی که در تهذیب، در اول سندشان حسین بن محمد اشعری قرار گرفته است، از کافی نقل شده است.
چرا که شیخ او را درک نکرده است، بلکه ایشان، شیخِ کلینی است و با شیخ طوسی فاصله زمانی دارد. بنابراین هر کجا که از ایشان..