مادر گفت: نرو، بمان دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد گفت: هرچه تو بگویی. فقط یک سؤال... میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا؟ مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد... رفت و شهید شد.. 🕊🌷🕊