🔴دوران نقاهت اجتماعی‼️
🔹علیرغم انبوه تبلیغاتی که برای کاستن از میزان مشارکت صورت میگرفت، آمار رسمی حکایت از حضور معنادار مردم در پای صندوقهای رأی دارد؛ اگرچه همین میزان از مشارکت در دیگر کشورها آماری بالا و قابلقبول محسوب شده و سقف آرزوی برخی از نظامهای سیاسی دنیا میباشد ولی در جمهوری اسلامی که عمدتا مشارکت بالایی را تجربه کرده است، کف کار به شمار میآید؛ اما چه عامل یا عواملی منجر به فاصلهگیری وضعیت موجود از نقطه آرمانیِ جمهوری اسلامی شده است؟ برای پاسخ به این سوال قدری به عقبتر بازمیگردیم و روایت مختصری از دو انتخابات پیشین را بازگو میکنیم؛
🔹سرمایه اجتماعی دولت در دهه ۹۰ در سراشیبی وحشتناکی قرار داشت و اگرچه تنفس مصنوعی سلبریتیها و رسانههای خارجی در انتخابات ۹۶، مجال بروز آن را نداد ولی زنگ خطر آن به صورت علنی در انتخابات ۹۸ به صدا درآمد؛ دولت و مجلس وقت، بیتدبیری و ناکارآمدی را به حدی رسانده بودند که همان سلبریتیها نیز تبديل به مهره سوخته نزد افکارعمومی گشته و مطرود و منفور ملت واقع شدند؛ حس ناامیدی و سرخوردگی در میان بخشی از مردم بیداد میکرد؛ موارد نادری نظیر تشییع باشکوه حاج قاسم سلیمانی نیز نه به دلیل سرمایه اجتماعی دولت که به دلیل واضحتر شدن مرز بین دولت و نظام اتفاق میافتاد؛ با این وجود از آنجایی که نزد توده مردم کارنامه و عملکرد همه دولتهای پس از انقلاب -حتی آنانی که مخالف قطعی سیاستهای کلی نظام بودهاند- به پای انقلاب نوشته شده است، در انتخابات۹۸ نیز شاهد کاهش مشارکت بودیم.
🔹دو سال گذشت تا به انتخابات ۱۴۰۰ رسیدیم؛ در این انتخابات نیز فضای کشور دستکمی از سال۹۸ نداشت ولی در عین حال رئیس جمهور منتخب توانسته بود یکتنه بار افزایش مشارکت را به دوش بکشد و حضور وی در عرصه انتخابات منجر به افزایش مشارکت نسبت به انتخابات ۹۸ شده بود؛ روشنترین پیامی که از درون صندوقهای رأی شنیده میشد، فریاد تغییر بود؛ دولت نیز آنچنان که از شواهد و قرائن پیدا بود، این پیام را به خوبی دریافت کرد و با تشکیل یک دولت جوان، کاردان و پرکار آستین همت را برای بهبود وضعیت کشور بالا زد؛ دولت به نیکی میدانست که در "برهه دشواری" مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفته و با یک بنای کلنگی در اغلب حوزهها از جمله در زمینه سرمایه اجتماعی مواجه است لذا از همان ابتدا ابرپروژه خود را بازگرداندن امید و اعتماد به جامعه تعریف کرد؛
🔹سفرهای استانی و ارتباط بیواسطه با مردم، تلاش گسترده برای مهار تورم و رشد تولید، کاهش بیسابقه اندازه بیکاری، ارتباطات گسترده بینالمللی، راهاندازی کریدور شمال-جنوب، آزادسازی پولهای بلوکه شده، مقابله هدفمند با تنشهای آبی در سراسر کشور، مبارزه واقعی -و نه شعاری- با فساد، تکمیل پروژههای نیمهتمام و... همگی در راستای ترمیم اعتماد و امیدی بود که در طول حدود یک دهه آسیب جدی دیده و به تاراج رفته بود؛ پر واضح بود که اگر روند دهه۹۰ متوقف نمیشد، چه بسا پیشبینی رسانههای خارجی مبنی بر مشارکت ۱۵تا۲۰ درصدی به وقوع میپیوست لکن تلاشهای بیمنت و شبانهروزی دولت، آرزوی بیگانگان و بدخواهان کشور را نقش بر آب کرد.
🔹با همه این اوصاف، باید اعتراف کرد مینهایی که در دهه۹۰ و در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... کاشته شده بود، به طور کلی خنثی نشده و ترکِشهای آن همچنان تلفات میگیرد؛ ولی آنچه که مایه امیدواری است، توقف روند نزولی سرمایه اجتماعی است به گونهای که دوران کنونی را میتوان دوران نقاهت سرمایه اجتماعی قلمداد کرد؛ با احتساب جمیع نکات ذکر شده، مشارکت ۴۰درصدی در این شرایط نه تنها مایه ننگ نیست بلکه حکایت از بازسازی تدریجی سرمایهای دارد که توسط افراد بیاعتقاد به مبانی انقلاب، لطمه دیده است؛ کاری که البته بسیار دشوار و زمانبر است.
✍مدیر عقال