🔴 تب و تاب طبیب اعظم (ص) ✍️ نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد... بهترین توصیف‌ها درباره حضرت خاتم‌الانبیا(ص) را امیرمومنان(ع) در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه فرموده است: "طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ ". طبیبی بود- نه در مطب نشسته- که دنبال دردمند می‌گشت برای علاج و تسکین درد. آنجا که درد با مرهم و مسکّن چاره می‌شد، مرهم‌هایی محکم می‌بست. 🔹اما با همه جاذبه و مهربانی و عطوفتش، هر جا عفونت شدت گرفته بود، دریغ نداشت که بر موضع عفونت داغ بگذارد. در نهایت جاذبه بود اما از داغ و دافعه به‌ هنگام ضرورت دریغ نداشت. آموخت که اصل دین جاذبه است اما حریم و حصار آن، همان دافعه‌ها و نهی از منکر و جهاد و مجاهدت‌ با پلیدی‌ها و فساد و طغیان و استکبار است. ♦️کار از همین‌جا دشوار شد. پیامبر(ص) "رحمهًْ للعالمین" بود اما نمی‌توانست باشد. نمی‌توانست بر سر حقوق ضعفا و محرومان یا حقوق الهی معامله و مصانعه و مداهنه کند؛ با همه تساهل و تسامح و حلم و گذشتی که داشت. جنگ و تخریب و ترور شخصیت از همین‌جا آغاز شد. روز اول دعوت، پرسید اگر بگویم دشمن پشت همین کوه کمین کرده، آیا باور می‌کنید؟ عوام و خواص و اشراف یکصدا گفتند بله که قبول می‌کنیم. ما از جز راستی ندیده و نشنیده‌ایم. 🔹 اما تا فرمود «من برای رسالت الهی مبعوث شده‌ام» و دعوت به حق و عدالت کرد، اشراف شوریدند و کوشیدند عوام جاهل را نیز علیه او بشورانند یا حضرت را در ذهن مردم، نعوذبالله ساحر و کاهن و مجنون و کذّاب جا بیندازند. ابتدا حربه "تطمیع" و سپس "تهدید و محاصره و تحریم و ترور و جنگ" را علیه رسول خدا(ص) به‌کار گرفتند؛ که اگر پیشنهاد شاهنشاهی بر قریش و به عقد درآوردن یکی از دختران آنها را می‌پذیرفت، کار به توطئه و تهدید و تحریم و ترور و جنگ نمی‌کشید. 🔹جهاد کبیر و عدم تبعیت از اشراف و طواغیت را از همان روز اول آغاز کرد، آنجا که در پاسخ تطمیع‌ها فرمود «اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند تا از رسالت الهی روی برگردانم، هرگز چنین نمی‌کنم». این منطق باصلابت، دشمن فراوان داشت؛ از سران قریش و امپراتورهای جهان، تا همراهان زیاده‌طلب و ریاست‌طلب و خودبنیاد. تا پایان تاریخ نیز هر ملت و حاکمیتی به آن حضرت اقتدا کرد، نوع این دشمنان ستیزه‌جو و متعدی را پیش روی خود خواهد یافت و این دشمنی خبیثان عالم، نشانه سلامت یک ملت و حکومت است. ♦️پیامبر در چنین جهاد طاقت فرسایی ، جلوتر از همه بود؛ چنان که امیر مومنان (ع) درحکمت ۲۶۰ نهج البلاغه فرمود "کُنَّا اِذَا احْمَرَّ الْبَاْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) فَلَمْ یَکُنْ اَحَدٌ مِنَّا اَقْرَبَ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ. هر گاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد، ما به رسول اللّه (ص) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیک تر از او نبود". 💠از نشانه‌های عفونت، تب کردن است. اما هر تب کردنی علامت بیماری نیست، که گاه عین سلامت و فضیلت و کرامت است. اگر امیرمومنان(ع) درباره پیامبر(ص) فرمود "احمی مواسمه. بر عفونت‌ها، داغ‌های سوزان می‌گذاشت"، این تعبیر از خود پیامبر است که "مثل المومنین فی توادّهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل‌الجسد اذ اشتکی منه عضو تُداعی سایر الجسد بالسَّهَر و الحُمی. مثال مومنان در دوستی و عطوفت و مهربانی متقابل نسبت به یکدیگر، مثال یک پیکر است که اگر عضوی از آن به درد و شکایت آمد، سایر اعضا به واسطه بی‌خوابی و تب همراهی می‌کنند". ♦️بی‌دردی و بی‌تفاوتی نسبت به غم‌های مردمان، در مدینه و تمدنی که پیامبر(ص) بنا نهاد جایی نداشت. "اولویت" و "دل‌مشغولی"پیامبر(ص)، همین رنج‌های مردم و درمان آن مطابق نسخه شفابخش الهی بود؛ حتی اگر در این راه چنان حریص و مشتاق و پیگیر باشد که از جان مایه بگذارد. "فلعلّک باخع نفسک". (آیه ۳- سوره شعرا) 🔹انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) لبیک به چنان پیامبر والا مقامی است؛ با مسولیت های سنگین، و با جاذبه ها و دافعه هایی سخت نیرومند؛ و طبیعی است دارای دشمنانی قسم خورده و دوستانی جان افشان در سراسر دنیا باشد. نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد ... ✍ @ansoyesiasat