کسی «و الفتح» میخواند
شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود
رسید از شش جهت سجیلبارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی
رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دلهایی که میخوردیم
فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که میگفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردینِ روییدن!
که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود..
بیا و گوش کن! از قدس دارد میرسد کمکم
همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود
کسی «و الفجر» میگوید، کسی «و الفتح» میخواند
کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته میشود بر مصحف تقدیر
برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
✍🏻
#فاطمه_عارفنژاد
🏷
#مقاومت_اسلامی |
#فلسطین |
#طوفان_الاقصی
@Shere_Enghelab
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit