قلمم حوصله کن شعر به نام پدر است کاغذ و دفتر و دیوان همه رام پدر است واژه ها در سر من با هیجان می‌رقصند شعر هم مست شده، تشنه ی جام پدر است امشب انگار که شب جلوه‌ی دیگر دارد روشنی بخش شبم ماه تمام پدر است می‌کنم سجده به پایش قدم لرزانش قبله ام کج شده و سمت مقام پدر است می‌زنم بوسه به دستان پر از احساسش بوسه هایم همگی بوسه ز کام پدر است در هوای نفسش شوق پریدن دارم همچنان مرغ دلم بر لب بام پدر است پند و اندرز پدر حک شده در ریشه ی من چون که یک معجزه در متن کلام پدر است روز و شب زجر کشیده که من آرام شوم جان نثاری ز خودش خط مرام پدر است باز هم نام پدر آمد و خون جوش آمد قلم آرام نشو شعر به نام پدر است روز پدر مبارک باد بر پدرانی که در قید حیاتند و شاد باش بر روح بلند پدرانی که آسمانی شدند. 🌹🌹🌹🌹