همان دقیقه که ابلیس داستان می گفت به گوش آدم و حوا، نبی اذان می گفت نبی تولد عیسی مسیح، خاتم بود نبی به حضرت مریم از آسمان می گفت نبی؟ کدام نبی؟ نام احمد انجیل... محمد است...! ، علی از نهان و جان می گفت به راه رفتن و عطر و تبسم آرام علی، رموز نبوت به راهبان می گفت نه اینکه ملت اسلام را به تنهایی، علی فضیلت وحدت به کهکشان می گفت در آن مقال که آواز کرد بلبل مست چگونه زاغچه ی لال، داستان می گفت؟ چه جای بیرق بی رونق مباهله بود؟ در آن مجال که جبریل، توامان می گفت:_ محمد آمده با سروران ارض و سما محمد آمده بود و چنین عیان می گفت: که جمله عالمیان در پناه فاطمه اند فرشتگان مقرب، سپاه فاطمه اند که با حسن به کرامت رسیده عالم خاک که با حسین به معراج رفته خوشه ی تاک چه جای ضامن و سوگند نامه است دگر؟ به پنج گانه بیا، چون اقامه است دگر به کوس خجلت نجرانیان نواخته شد چنین گذشت که عید بزرگ ساخته شد بیا که عید فرح بخش جان، مباهله است بساط بهجت ما شیعیان مباهله است ارسالی به سال ۱۴۰۲ به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey