یک آسمان ماه
خورشید حق در گفتگویش با نصارا
برده ست زیر آسمانش ماه ها را
این ماه ها که یک جهان نورند هریک
کردند نورانی شب دنیای ما را
حاجت به حُجَت نیست اما حضرت عشق
یک عمر کارش بوده با مردم، مدارا
برهانی آورده ست همچون عترتش، تا
روشن کند افکار در شب مبتلا را
می خواسته با نور برهان عظیمش
پایان دهد قبل از شروعش ماجرا را
ساکت کنند بیهوده گویان جهان را
خامُش کند هرکس که دارد ادعا را
او جان خود را با خود آورده ست وقتی
همراه خود دارد علیِ مرتضی را
نیکوترین زن در جهان را برگزیده
آورده با خود حضرت خیرالنسا را
همراه خود آورده فرزندان خود را
نور دوچشم خود، حسین ومجتبی را
نورخداوند است نورپاک احمد
جز حق نباید دید هرگز مصطفی را
نور خداوند است تابیده ست بر او
جان داده این آیینه ی ایزد نما را
ایراد از کوتاهی دید است آری
هرکس نمی بیند تجلای خدا را
وقتی علی را جان احمد نام دادند
یعنی نبین جان وتنی از هم جدا را
یعنی نباید دید جز نور خداوند
جمعیت نورانی آل کسا را
آل کسایی که اگر باشند یک سو
سویی دگر بیند خدامان ماسوی را
نابودشان سازد خدا با قهر سنگین
برجمع آنان می فرستد هر بلا را
عید شکوه حق، غدیر دوم ماست
عیدی که ثابت کرده فرِّ دین ما را
عیدی که ساکت کرده هر بیهوده گو را
تاباند بر شب جلوه ی دین هدی را
الحمدلله الذی با نور اسلام
راه وصال حق، نشان دادند ما را
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#مباهله
ارسالی به
#اولین_جشنواره_شعر_مباهله
سال ۱۴۰۲
به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛
https://eitaa.com/mobahelerey