۵۹ ویژگی از رفتار و گفتار و منش پیامبر اکرم (ص) که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماع و شیوه زندگی آن حضرت است؛ از کتاب «منتهی ال آمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی اقتباس شد ه است بی‌شک تأسی به سیره و سنت آن حضرت بر پایهٔ آیه کریمه «و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه» و ازجمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده، راهگشای جامعه مسلمانان خواهد بود. ۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت . ۲-در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. ۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. ۴-هرکه را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او پیشی نگرفت. ۵-وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. ۶-با مردم چنان برخورد داشت که هرکس گمان می‌کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است. ۷-هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب (متکبر) با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. ۸-هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد. ۹-چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. ۱۱-هرگاه با کس، هم سخن می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد. ۱۲-چون با کسی سخن می‌گفت کاملاً برمی‌گشت و رو به او می‌نشست. ۱۳-با هرکه می‌نشست تا او برنمی‌خاست آن حضرت هم برنمی‌خاست. ۱۴-در مجلسی نمی‌نشست و برنمی‌خاست مگر با یاد خدا. ۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک در، می‌نشست نه در بالای آن. ۱۶-در مجلس جای ویژه‌ای را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد. ۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی‌زد. ۱۸- بیشتر نشستن آن حضرت روبه‌قبله بود. ۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت. ۲۰-اگر از کسی خطایی سر می‌زد، آن را بازگو نمی‌کرد. ۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن بازخواست نمی‌کرد. ۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد. ۲۳-هرگز سخن کسی را نمی‌برید مگر آن‌که سخن تباه و بیهوده بگوید. ۲۴-پاسخ به پرسشی را چند مرتبه تکرار می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود! ۲۵-چون سخن نادرست از کسی می‌شنید. نمی‌فرمود: «چرا فلانی چنین گفت!» بلکه می‌فرمود «برخی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟» ۲۶-با تهی‌دستان زیاد نشست‌وبرخاست می‌کرد و با آنان هم خوراک می‌شد. ۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت. ۲۸-هدیه را قبول می‌کرد اگرچه به‌اندازه یک جرعه شیر بود. ۲۹-بیش از همه پیوند با خویشان را به‌جا می‌آورد. ۳۰-به خویشاوندان خود نیکی می‌کرد بی‌آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. ۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می‌فرمود و کار بد را تقبیح می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. ۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هر آنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند. ۳۳-هرکه عذر می‌آورد عذر او را می‌پذیرفت. ۳۴-هرگز کسی را خوار نمی‌شمرد. ۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب‌های بد نخواند! ۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد! ۳۷-هرگز عیب مردم را جست‌وجو نمی‌کرد. ۳۸-از شر مردم دوری می‌کرد ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوش‌خو بود. ۳۹-هرگز مردم را سرزنش نمی‌کرد و بسیار آنان را نمی‌ستود. ۴۰-بر گستاخی دیگران شکیبایی می‌کرد و بدی را به نیکی پاسخ می‌داد. ۴۱-از بیماران دیدار می‌کرد اگرچه دورافتاده‌ترین نقطه مدینه بود. ۴۲-سراغ یاران خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد. ۴۳- یاران را به بهترین نام‌هایشان صدا می‌زد. ۴۴-با یارانش در کارها بسیار مشورت می‌کرد و بر آن تأکید می‌فرمود. ۴۵-در میان یارانش دایره‌وار می‌نشست و اگر ناشناسی بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدام‌یک از ایشان است؟ ۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می‌کرد. ۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود! ۴۸-هرگاه چیزی به بینوا می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. ۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را کوتاه می‌کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد. ۵۱- گرامی‌ترین، نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می‌رسید. ۵۲- هیچ کسب از محضر او ناامید نبود و می‌فرمود «برسانید به من نیاز کسی را که نمی‌تواند نیازش را به من برساند.» ۵۳-هرگاه کسی از او درخواستی داشت اگر می‌شد روا می‌فرمود وگرنه با سخن خوش و با وعده‌ای نیکو او را خشنود می‌کرد. ۵۴-هرگز پاسخ رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای گناه باشد. ۵۵- پیران را بسیار گرامی می‌داشت و با کودکان بسیار مهربان بود. ۵۶- غریبان را خیلی مراعات می‌کرد. ۵۷- با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد. ۵۸- همواره لبخند به لب ۵۹- چون شاد می‌شد چشم‌ها را بر هم می‌گذاشت و خیلی اظهار شادمانی نمی‌کرد. ┏━━━━━━━🍃🍂━━━━━━━┓ 🆔@mobaleghin_oghaf_kh ┗━━━━━━━🍂🍃━━━━━━━┛