قسمت 5⃣
🔶🔶🔶فصل دوم: تركيب انسان از جسم و نفس🔶🔶🔶
اگر خواهى خود را بشناسى، بدان كه: هر كسى را از دو چيز آفريدهاند:
يكى اين بدن ظاهر، كه آن را تن گويند، و مركب است از: گوشت و پوست
و استخوان و رگ و پى و غير اينها. و آن از جنس مخلوقات همين عالم محسوس است
، كه عالم جسمانيات است. و اصل آن مركب از عناصر چهارگانه است كه «خاك،
آب، باد و آتش» است، و آن را به همين چشم ظاهرى مىتوان ديد.
و يكى ديگر «نفس» است كه آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند، و آن
جوهرى است «مجرد» [1] از عالم ملكوت، و گوهرى است بس عزيز از جنس فرشتگان و
«عقول قادسيّه»، [2] و درّى است بس گرانمايه از سنخ مجردات، كه خداى- تعالى
- به جهت مصالحى چند- كه شمّهاى از آن مذكور خواهد شد- به قدرت كامله خود
ربطى ميان آن و اين بدن ظاهرى قرار داده و او را مقيّد به قيد علاقه اين بدن و محبوس
در زندان تن نموده، تا وقتى معيّن و اجلى موعود، كه قطع علاقه نفس از بدن مىشود
رجوع به عالم خود مىكند.
[1] «مجّرد» يعنى عارى از قيد و شرط، و لواحق و ضمائم. حكما، مجرد به امرى مىگويند كه روحانى محض بوده و مخلوط با ماده نباشد، مانند عقول و نفوس مدبّره انسانى. فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1696.
لاهيجى در تقسيم عوالم گويد: اوّل عالم جبروت است ... كه مجرّد از مادّه و صورت و مدّت است دوّم عالم ملكوت است كه مجرّد از مادّه و مدّت است سوّم عالم ملك است و آن عالم اجساد است. رك: فرهنگ معارف اسلامى ج 1 ص 630.
[2] مراد همان «عقول دهگانه» بنا بر نظريه فلاسفه «مشاء» و «عقول» انوار بىشمار بنا بر نظريه حكماء اشراق مىباشد، كه معتقدند: