🔰تله مذاکره برای مهار ایران در منطقه/ بخش دوم و پایانی
🔹خطای دیگر دولت در همینجاست که فکر می کنند مساله اروپا و آمریکا با ما همچنان هسته ای است؛ در حالیکه آنها از این ماجرا عبور کرده اند و با راهبردها و ظرفیتهای نظامی و دفاعی ما کار دارند. علاوه بر اعتراف صریح مورا به این قضیه، تحلیل فرامتنی قطعنامه شورای حکام هم همین امر را اثبات می کند. علی رغم خوش بینی و ساده انگاری دولت به اروپاییها دو هفته قبل شورای حکام قطعنامه ای علیه ایران صادر کرد. این قطعنامه جزییات مهمی داشت.
🔹این قطعنامه نشان میدهد که غرب و آمریکا در تدارک حمایت عملی از اسراییل و تشدید جنگ منطقهای هستند و پیشاپیش، قصد مهار ایران را دارند. همچنین تشدید جنگ سنگین غزه و کنشگری موفق جبهه مقاومت به رهبری ایران و فرضیه های تصاعد جنگ، اسراییل و امریکا را به فکر کنترل شدیدتر ایران انداخته است. در قطعنامهٔ ضد ایرانیِ ارائهشده به شورای حکام، به ایران تا بهار ۱۴۰۴ مهلت همکاری با آژانس داده شده که طبعا زمان ایران کم است. در قطعنامه با اشاره به آنچه «نگرانی عمیق مدیرکل» نامیده شده آمده است مواد هستهای اعلام نشده در چند مکان اعلام نشده در ایران وجود داشته است و مکانهای فعلی آن برای آژانس شناختهشده نیست و ادعا شده مواد هستهای مورد استفاده در ایران طبق مقررات توافقنامه پادمان NPT ایران اعلام نشده است.
🔹این در حالی است که رافائل گروسی برخی ادعاها درباره تأسیسات ایران را رد کرده بود؛ از جمله اینکه مدیرکل آژانس بینالملل انرژی اتمی در پاسخ به سؤالی درباره حمله ادعایی اسرائیل به پارچین گفت: آژانس این مکان را به عنوان تأسیسات هستهای درنظر نمیگیرد و ما هیچ نشانهای نداریم که مؤید وجود مواد هستهای در این مکان باشد. تناقض قطعنامه با اظهارات گروسی نشان میدهد رفتار غیرفنی و سیاسیکاری بر فضای حاکم بر قطعنامه غلبه دارد و قطعنامه، بدون اثبات اشکال فنی و صرفا تحت تأثیر انگیزههای سیاسی برای اعمال فشار شدید بر ایران در شرایط نبرد منطقه ای صادر شده است.
🔻تحلیل فرامتنی قطعنامه و پیامدهای استراتژیک و منطقه ای آن
تصویب قطعنامه اخیر علیه ایران، هرچند در ظاهر شباهتهایی با قطعنامههای پیشین دارد، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که در بستر یک استراتژی متفاوت غرب قابل تحلیل است. این قطعنامه در شرایطی تصویب شده که سیاستهای فشار حداکثری در حال بازتعریف و تقویت هستند و روندی تصاعدی را در برخورد با ایران دنبال میکنند.
- محتوای قطعنامه جدید، تفاوت چشمگیری با قطعنامههای پیشین ندارد. اما تصویب آن در کنار دور تازه تحریمها و موضعگیریهای تندتر اروپاییها نشان از یک تغییر تاکتیکی دارد. غرب، به ویژه در حوزه برنامه هستهای و نفوذ منطقهای ایران، به این نتیجه رسیده که رویکرد سنتی کنترل تنش دیگر کارآمد نیست و نیاز به یک راهبرد متفاوت وجود دارد.
- تصویب این قطعنامه، به نوعی میتواند زمینهسازی برای اقدامات جدیتر، از جمله استفاده از مکانیسم ماشه با استفاده از حفره های برجام باشد. این قطعنامه، ابزاری برای تغییر معادلات بینالمللی و آمادهسازی افکار عمومی جهان برای گامهای بعدی محسوب میشوند.
- غرب، بهویژه آمریکا و اروپا، با ابزارهایی چون تحریمهای شدیدتر و حتی تهدیدات نظامی، به دنبال تغییر محاسبات ایران است. غرب از اختلافات داخلی مدیران ارشد ایران در نحوه مواجهه با غرب و اسراییل مطلع است و روی آن حساب کرده است(دقت کنید).
- با توجه به این شرایط، تنش میان ایران و غرب بهویژه در ماههای پیش رو شدیدتر خواهد شد و دوطرف به سمت یک تقابل بیشتر پیش میروند. تصویب این قطعنامه، بخشی از یک استراتژی گستردهتر و چندبعدی علیه ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت است و فراتر از صرفاً اعمال فشار بر برنامه هستهای ایران است. هدف راهبردی آنها، بازتعریف معادلات قدرت در منطقه و در نهایت تغییر رفتار ایران در پروندههای کلیدی نظیر جنگ غزه و لبنان است.
🔹بنابراین، ایران با درک این رویکرد جدید، باید به ارزیابی مجدد سیاستها و استراتژیهای خود بپردازد و هرگز در مقابل فشارهای تصاعدی، کوچکترین انفعال و ضعفی نشان ندهد و راهکارهایی منسجم، غافلگیرکننده، خلاقانه و مؤثرتر ارائه دهد.
نتیجه آنکه مساله اصلی غرب و قطعنامه شورای حکام در قبال ایران، به هیچ وجه هسته ای نیست. مساله اصلی آمریکا و اروپا با ما بر سر منطقه و جبهه مقاومت است. آنها به دنبال این هستند که عدم دستاورد خود در منطقه را با تغییر میدان بازی، جبران کنند و پرونده هسته ای ایران مجددا بهانه ای شده برای مهار ایران در منطقه.
آیا دولتمردان و مدیران دیپلماسی دولت چهاردهم به این نقشه و طراحی، آگاهی و توجه دارند؟
#حمید_رسایی
🇮🇷
eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷
@MobserChannel 🇮🇷