وقتی برگشتم به مردها گفتم و دختر دید شلوغ ش کردم
دختر بی حجاب رفت
پشت ماشینی شال ش سر کرد
رفت 🤲
ومن الله توفیق
با اشک و درد از اعماق قلبم سمت خیابان آمدم دقیقا رو به مسجد بودم نگاهم به گنبد مسجد بود
ماشین جلو پاهام ایستاد یه بوق زد همه خندیدن بهم والدین و فرزندانم بودن
گفتن کجایی بیا دیگه محدثه گفت خانم مستقیم میری ☺️
خندیدم سوار شدم