#دختریکههردونامزدششهیدشدند💔
✨
دختر مقاومت✨
سخت است که دختر باشی، مظهر عشق و محبت، عاشق شوی، دل ببندی و پیش از اینکه به مطلوب برسی خبر شهادتش را برایت بیاورند. آن هم نه یک بار، دو بار. و هربار درست بعد از ۹ ماه عاشقی، تو بمانی و خانهای که برای بعد از مراسم ازدواج آماده کرده بودی. تو و همسری که به حضرت زهرا(س) بخشیدیاش. سخت است ولی اگر اسمت
#آیه باشد و قرار باشد چون اسمت آیهای شوی، تنها چیزی که از لبهایت خارج خواهد شد این خواهد بود که: «خدایا من صبر کردم، باز صبر کردم و باز صبر کردم»
#آیه_شحاده دختری لبنانی است که این روزها به سبب داغ سنگینی که در دل دارد بین مردم شناخته میشود. آیه ظرف کمتر از سه سال هر دو نامزدش را، کمی قبل از برگزاری جشن ازدواجشان، در سوریه تقدیم حضرت زهرا(س) کرده است و همچنان شکرگزار است و ثابت قدم بر راهی که با افتخار بر آن ایستاده است.
در ادامه گفتوگوی آیه شحاده با خبرنگار اعزامی را میخوانید :
در ابتدا خودتان را برای ما معرفی کنید و بفرمائید کی و کجا به دنیا آمدید و دوران کودکی و نوجوانیتان چگونه سپری شد؟
اسم من
#آیه_شحاده است و در سال ۲۰۰۱ (فروردین ۱۳۸۰) در لبنان به دنیا آمدم. مثل همه بچهها کودکیام همراه با بازی، تفریح و فضای خاص دوران کودکی بود. درباره دوران نوجوانی چیز خاصی به یاد نمیآورم. طبق روال طبیعیاش میگذشت و به مدرسه میرفتم. سال ۹۶ مدرسه را با مدرک پرستاری به اتمام رساندم و از آن زمان داستانم شروع شد.
رابطه خانوادهتان با مقاومت چطور بود و چه کسی بیشترین تأثیر را زندگی شما داشت؟
من در خانوادهای که به مسیر مقاومت معتقد و بر حفظ اصولش استوار بود به دنیا آمدم و خدا را شاکرم که اثرگذارترین فرد یا اتفاق زندگیام شهادت عزیزانم بوده است که هر کدام از آنها تأثیر خاص خودشان را روی قلبم گذاشتند.
هیچ وقت پیش از ازدواج به این فکر میکردید که روزی همسر شهید باشید و با سختیهایی که خانواده شهدا با آن مواجه میشوند رو به رو شوید؟
پیش از اینکه خواستگاری داشته باشم به مسأله شهادت فکر میکردم و با بعضی از همسران شهدا آشنا بودم تا بدانم بعد از چنین مسألهای چه شرایطی پیش خواهد آمد. این مسأله در نظرم امری مقدس بود و از عکس شهدا در موقعیتهای مختلف استفاده میکردم همان طور که حضرت آقا میگویند"باید یاد و نام شهدا برای همیشه در جامعه زنده بماند". روی حساب این مسائل همیشه خودم را در موقعیت یک همسر شهید تصور میکردم.
لطفاً برایمان از شهید #عباس_علامه بگویید. چه زمانی با ایشان آشنا شدید و این آشنایی چگونه ختم به نامزدی شما با هم شد؟
شانزده ساله بودم که در سال ۱۳۹۵ در منطقه حاره حریک با عباس آشنا شدم. از این آشنایی زمان کوتاهی در حد سه ماه میگذشت که روز ۲۷ شهریور ۱۳۹۵ عقد✨💍✨ کردیم. درست است که من کم سن و سال بودم اما عباس به من درس زندگی میداد و مرا برای اینکه زنی قوی باشم و تحصیلاتم را ادامه بدهم تشویق میکرد. دوران نامزدیمان نه ماه به طول انجامید و در این مدت من و عباس آرزوهای زیادی برای زندگیمان داشتیم، وسایل خانهمان را آماده کرده بودیم و من در حال رو به راه کردن بقیه کارها و کمک حالش در اتمام کارهای خانه بودم که عباس در تاریخ هشتم خرداد سال ۱۳۹۶ در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید.
#ادامهدارد✨🦋