🔘 *خاطره مادر شهید مجتبی آقایی از سقط نکردن فرزند*
مادر شهید آقایی خاطره ای برایم تعریف کردند که حیفم آمد آن را بازگو نکنم. ایشان تعریف کردند در زمان طاغوت خانواده همسرم مهمانم بودند استرس شدید داشتم و شور می زدم که مهمانی خوب برگزار نشود یک دفعه نصف بدنم فلج شد بردند بیمارستان یک آمپول زدند خوب شدم و برگشتم خانه بعد از ظهر دوباره نیمه دیگر بدنم فلج شد باز مرا به همان بیمارستان بردند و یک آمپول دیگر زدند دکتری که به من آمپول ها را زده بود گفت باردار نیستی؟ گفتم : نمیدانم گفت: ماما صدا کنید. ماما آمدشکمم را معاینه کرد گفت بارداری! چطور نمی دانی؟
من هم سنم کم بود گفتم نمیدانستم.
دکتر گفت :باید بچه را سقط کنی چون این آمپول بچه را نابود کرده کور و کر و عقب مانده شده
گفتم : هرچه هست روی سرم جا دارد، خلاف شرع نمی کنم انسانی را بکشم، معلول هم باشد به خاطر خدا روی چشمانم نگه می دارم.
شوهرم خانواده همسرم و همه تحت تاثیر دکتر اصرار می کردند و من مقاومت
تا اینکه من با توکل به خدا پیروز شدم و دکتر هم با تحقیر مرا بیرون فرستاد.خانواده هم شمادت کنان به خانه بردند.
خلاصه بعد از مدتی بچه دنیا آمد خیلی سالم و خوب و زیبا نامش را مجتبی گذاشتیم و از همان کودکی با ایمان با ادب احترام گذار و مهربان بود.
او بعدها به فرمان امام لبیک گفت به جبهه رفت و در سن 19سالگی به مقام شهادت نائل شد.
دایما خدا را شکر می کنم که خداوند به من این قدرت را داد که بتوانم در مقابل این کار اشتباه سقط جنین مقاومت کنم و فرزند عزیزم را برای اسلام و انقلاب حفظ کنم.
📎مادر با ایمان شهید آقایی در این زمانه فرزند کشی الگوی خوبی می تواند باشد برای دیگران.*
*
🇮🇷🇮🇷﷽🇮🇷🇮🇷
پسندیدی 👈 کانال اصلی
http://eitaa.com/mofidestan
انتشار بدون لینک از "مفیدستان"
با پنج صلوات محمدی برای ظهور حضرت حجت عج بلامانع است
🌸🛰🌸🛰🌸🛰🌸🛰🌸
https://chat.whatsapp.com/Fw9YAvPWznZ3fzPJQnSIqG
💐به دیگران معرفی کنید💐